فعل لازم، متعدی- متمم فعل-فعل معلوم، مجهول

 

فعل لازم- متعدی، متمم فعل،فعل معلوم- مجهول

فعل و انواع فعل(فعل لازم فعل متعدی، متمم فعل،فعل معلوم فعل مجهول)

فعل لازم -فعل متعدی

 لازم- متعدی، متمم،معلوم و مجهول

فریدون آمد

فریدون آورد.

.در جمله ی اول فعل آمد معنی جمله را کامل می کند. و شنونده برای دریافتن مطالب محتاج کلمه ی دیگری نیست. اما در جمله ی دوم فعل آورد برای تکمیل جمله کافی نیست. شنونده می پرسد که چه آورد؟ باید کلمه ی دیگری ذکر شود تا معنی فعل آوردن تمام شود.

فریدون کتاب آورد.

کلمه ی کتاب در این جا مفعول است. پس میان دو فعل آمد و آورد فرقی هست. فعل آمد معنی تمام و کامل دارد. اما معنی فعل آورد به تنهایی کامل نیست و برای کامل شدن محتاج مفعول است.فعل هایی مانند آمدن که دارای معنی تمام و کامل باشند لازم خوانده می شوند و فعل هایی را که برای تکمیل معنی آن ها باید کلمه ی دیگری آورد متعدی می نامیم.

فعل لازم فعلی است که به خودی خود دارای معنی تمام باشد.

فعل متعدی فعلی است که معنی آن به وسیله ی کلمه ی دیگری که مفعول خوانده می شود تمام شود.

فاعل هم در فعل لام هست و هم در فعل متعدی. اما در فعل لازم نتیجه ی کار در فاعل به پایان می پذیرد و به کسی یا چیزی دیگر نمی رسد. در جمله ی ، فریدون آمد، کار آمدن را فریدون انجام داده است و اثر آن به دیگری نرسیده است. اما در فعل متعدی اثر کار از فاعل می گذرد و به چیزی یا کسی که مفعول خوانده می شود می رسد..در جمله ی فریدون کتاب را آورد ، عمل آوردن از فریدون سر زده و به کتاب رسیده است.

چنان که دیدیم بعضی فعل ها از جهت معنی لازم است و بعضی دیگر متعدی. اما فعل هایی هستند که هم به معنی لازم و هم به معنی متعدی به کار می روند.مانند شکستن که در جمله ی شیشه شکست لازم است و در جمله ی فریدون شیشه را شکست متعدی است.

 

لازم- متعدی، متمم،معلوم و مجهول

متمم فعل

متمم فعل یک یا چند کلمه یا عبارتی است که با یکی از حروف اضافه به جمله می پیوندد و توضیحی به مفهوم می افزاید.

متمم با مفعول از چند جهت تفاوت دارد:

اول آنکه مفعول مختص فعل های متعدی است. اما هر فعلی چه لازم و چه متعدی ممکن است دارای متمم باشد.

در جمله ی ایرج آمد ، فعل آمد لازم است . بنابر این جمله دارای مفعول نیست و بی آن معنی تمام دارد.

در جمله ی ایرج کتاب آورد ، فعل آوردن متعدی است و به این سبب معنی آن بی ذکر مفعول تمام نیست و کلمه ی کتاب مفعول است. اما برای هر دو جمله می توان یک یا چند متمم آورد.

برای فعل لازم:

ایرج از مدرسه آمد.

ایرج از مدرسه به خانه آمد.

ایرج به سرعت از مدرسه به خانه آمد.

ایرج برای استراحت در پنج دقیقه با دوچرخه از مدرسه به خانه آمد.

و برای فعل متعدی:

ایرج از کتابخانه کتاب آورد.

ایرج از کتابخانه کتاب را به کلاس آورد.

ایرج از کتابخانه کتاب را در یک دقیقه به کلاس آورد.

ایرج از کتابخانه کتاب را با شتاب برای مطالعه به کلاس آورد.

چنان که می بینیم هم فعل لازم می تواند متمم داشته باشد و هم فعل متعدی. هر فعلی ممکن است دارای یک یا چند متمم باشد.

تفاوت دیگر متمم فعل با مفعول آن است که فعل متعدی برای تمام شدن معنی محتاج به مفعول است و بی آن معنی جمله ناقص است. اما فعل چه لازم و چه متعدی برای تمام  و کامل شدن معنی محتاج به متمم نیست. متمم یک معنی اضافی به جمله می باشد. این معنی اضافی گاهی زمان وقوع فعل است، گاهی مکان، گاهی غرض و منظور، گاهی ابزار و وسیله ، گاهی چگونگی.

در جمله های سابق

کلمات مدرسه و کتابخانه و کلاس متمم مکانی است.

کلمات یک دقیقه و پنج دقیقه متمم زمانی است.

کلمات شتاب و سرعت متمم چگونگی است.

کلمات استراحت و مطالعه متمم غرض و منظور است.

کلمه ی دوچرخه متممی است که ابزار و وسیله را بیان می کند.

در همه ی این جمله ها می بینید که همیشه پیش از متمم یکی از حروف اضافه قرار دارد: از،به،با،در،برای.

پس نشانه ی متمم فعل آن است که پیش از آن حرف اضافه ای آمده باشد.

 

 لازم- متعدی، متمم،معلوم و

متمم فعل یک یا چند کلمه است که با یکی از حروف اضافه به جمله می پیوندد و توضیحی به مفهوم فعل می افزاید.

تعریف و توضیح حروف(حرف اضافه،حرف ربط،نشانه،اصوات)

تعریف و توضیح مفعول+صفت+قید

ضمیر چیست انواع ضمیر

فعل- معلوم و مجهول

احمد کتاب را از روی میز برداشت.

کتاب از روی میز برداشته شد.

در جمله ی اول فعل برداشت به احمد که فاعل است نسبت داده شده . یعنی احمد است که فعل برداشتن از او سر زده است. پس در این جمله فاعل آشکار است. فعل هایی که به فاعل نسبت داده می شود فعل معلوم خوانده می شود.

در جمله ی دوم فعل برداشته شد، به کتاب نسبت داده شده است. و کتاب که نهاد جمله است فاعل شمرده نمی شود. زیرا که فعل برداشتن را کتاب انجام نداده است.بلکه این فعل بر کتاب انجام گرفته است. پس کلمه ی کتاب مفعول است. این جا فعل را به مفعول نسبت داده ایم و فاعل آن را در جمله ذکر نکرده ایم. یعنی فاعل معلوم نیست. این گونه فعل ها را که به مفعول نسبت داده می شود فعل مجهول می خوانیم.

پرویز کتاب می خواند.

کتاب خوانده شد.

فعل معلوم فعلی است که به فاعل نسبت داده شود.

فعل مجهول فعلی است که به مفعول نسبت دارد.

بنا بر آن چه گفته شد اگر در جمله ای فعل معلوم به کار رفته باشد، نهاد آن جمله فاعل است.و اگر فعل مجهول باشد نهاد جمله مفعول آن است.

نهاد جمله ای که در آن فعل معلوم باشد فاعل است.

نهاد جمله ای که در آن فعل مجهول باشد مفعول است.

در جمله هایی که فعل آن ها لازم است فعل همیشه به فاعل منسوب است. زیرا که فعل لازم مفعول ندارد. مانند: رفتن،آمدن.

 

در مطالب بعد به ادامه ی این موضوع خواهیم پرداخت.

 

 

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

1 comments On فعل لازم، متعدی- متمم فعل-فعل معلوم، مجهول

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer