فعل_شخصی(مفرد_جمع)

فعل_شخصی
فعل_شخصی(مفرد_جمع)

فعل_شخصی(مفرد_جمع)

فعل کاری یا حالتی است که به یکی از سه شخص نسبت داده میشود.

فعل_شخصی(مفرد_جمع)

(آمدم)نسبت آمدن است در زمان گذشته به گوینده یا اول شخص.

(می روی) نسبت رفتن است در زمان حال به شنونده یا دوم شخص.

(گفت) نسبت گفتن است در زمان گذشته به دیگر کس یا سوم شخص.

هر یک از این سه شخص ممکن است یکی باشد یا بیش از یکی.

(گفتم)نسبت گفتن است به اول شخص که یکی بیش نیست.

(رفتیم)نسبت فعل رفتن است به اول شخص که بیش از یکی باشد یعنی چند تن باشند.

مثال:من گفتم.من و حسن به بازار رفتیم.

فعل_شخصی(مفرد_جمع)

فعلی که به یک تن نسبت داده شود،مفرد خوانده می شود.
فعلی را که به بیش از یک تن نسبت بدهیم،جمع می خوانیم.

گفتیم که فعل بر کار یا حالتی معین دلالت می کند در یکی ازسه زمان: گذشته ، اکنون ، آینده . در هر زمان هم آن کار یا آن حالت به یکی از سه شخص نسبت داده می شود:

اول شخص، دوم شخص، سوم شخص. هر یک از این اشخاص سه گانه ممکن است یکی باشند یا بیشتر.

یکی را مفرد و بیش از یکی را جمع می خوانیم.پس هر فعلی در هر زمان از جهت نسبت به شخص شش صورت پیدا می کند.

اول شخص مفرد        اول شخص جمع 

دوم شخص مفرد        دوم شخص جمع

سوم شخص مفرد       سوم شخص جمع

برای مثال فعل آمدن را در زمان گذشته در نظر می گیریم.شش صورت آن چنین است:

آمدم                    آمدیم

آمدی                   آمدید

آمد                     آمدند

فعل_شخصی(مفرد_جمع)

خط فارسی(ایرانیان) از ابتدا تا کنون

فعل_شخصی(مفرد_جمع)

فعل: فعل کلمه ای است که انجام کاری رادر زمان مشخص با شخص خاص بیان می کند،وجز اصلی جمله است و معمولا آخر جمله می آید
فعل : کلمه ای است که در معنا بر انجام گرفتن کاری و یا پذیرش حالتی دلالت دارد:

مثل) خوردم، می روم، خواهم نوشت، رفته بودم، و ….

و با توجه به زمان انجام کار به چند دسته تقسیم می شود:

۱.ماضی ساده که در معنا بر زمان گذشته دلالت می کند.و زیر شاخه های آن عبارتند از:

-ماضی استمراری که (می) دارد: می رفتم

-ماضی نقلی که (ه و است) دارد: رفته است

-ماضی بعید که (ه و بود) دارد: رفته بود

۲.مضارع ساده که در معنا بر زمان حال دلالت می کند و زیر شاخه های آن عبارتند از:

-مضارع التزامی که (ه و باش) دارد: رفته باشم

-مضارع اخباری که (می) دارد: می روم

۳. مستقبل که در معنا بر زمان آینده دلالت دارد و در ترجمه (خواه) می گیرد: خواهم رفت

فاعل: به کسی گفته می شود که کاری را انجام می دهد یا حالتی را می پذیرد.

مفعول: به کسی یا چیزی گفته می شود که کار بر آن انجام می شود و معمولا در جمله قبل از (را) می آید.

مثال علی تکالیفش را نوشت.

در این جمله:

علی فاعل، تکالیفش مفعول، نوشت فعل است.

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer