کاربرد صنایع در شعر و همچنین منظور از بدیع لفظی و بدیع معنوی
پس زبان سبک ادبی ،زبانی است است که از لحاظ معنی و موسیقی از زبان سبک های دیگر (علمی،تاریخی،…)مثلا زبان روزمره یا استاندارد متمایز است. هرگونه انحراف و تغییر هنری (انحرافی که جنبه ی زیباشناختی داشته باشد)از زبان عادی چه در معنی و چه در تصویر و چه در لفظ و موسیقی یک مورد صنعت بدیعی است. به عبارت دیگر هر واژه ای که در ارتباط با واژه ی دیگر از یک سطح لغوی محض به یک سطح گسترده ی معنایی ،یا از یک سطح عادی آوایی به یک سطح موسیقیایی تعالی یابد یک مورد بدیعی است.این صنایع در قدیم تزئین حساب می شدند و قدما علت علم بدیع را بحث از وجوه تحسین کلام تعریف کرده اند. اما امروزه مسلم است که برخی از آنها جزء لاینکف ادبیات یا جزو ادبیات هستند. از طرفی دیگر به کلامی ادبی می گویند که بسامد این صنایع در آن زیاد باشد.
بدیع لفظی
به ابزاری که جنبه ی لفظی دارند و موسیقی کلام را از نظر روابط آوائی به وجود می آورند و یا افزون می کنند صنعت لفظی می گویند. بدیع لفظی بحث در این گونه صنایع است. در بدیع لفظی هدف این است که متوجه شویم گاهی انسجام کلام ادبی بر اثر روابط متعدد آوائی و موسیقیایی در بین کلمات است.یعنی آن رشته ی نامرئی که کلمات را به هم گره میزند و بافت ادبی را به وجود می آورد ماهیت آوایی و موسیقیایی دارد. وقتی شاعر می گوید: (یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد)مثلا بین یاد و باد هماهنگی است. حال آن که در هنجار گفتار عادی احتیاج نیست از کلمات هماهنگ استفاده کنیم.
بحث ما در قسمت نخست این رساله در بدیع لفظی است. عمل صنایع لفظی به طور کلی در مقابل هم قرار دادن کلماتی است که بین صامت و مصوت های آنها همسانی کامل یا نسبی است. و بدین وسیله موسیقی و یا ارکستریشن اثر ادبی (اعم از نظم و نثر)ازدیاد می یابد.
افزایش موسیقیایی کلام با سه روش صورت می گیرد. و هر روش در سطح کلمات و نیز جملات مصادیقی دارد که بر هر یک نامی نهاده اند (صنایع) به عبارت دیگر آن مصادیق(صنایع) را در سه مقوله می توان جا داد یا به اصطلاح طبقه بندی کرد. پس بحث صنایع لفظی در بدیع ، شناختن مصادیق متکرر و متعارف روش های سه گانه ی افزونی موسیقی کلام است.
روش های افزونی موسیقی لفظ
موسیقی کلام با سه روش زیر افزون می شود:
1_روش هماهنگ سازی یا تسجیع
2_روش همجنس سازی یا تجنیس
3_روش تکرار
هر کدام از این روش ها به شرحی که در صفحات دیگر خواهد آمد در سطح واژگان مصادیقی و در سطح جملات مصادیقی دیگر دارند که به هر کدام نامی نهاده اند و به مجموعه ی آنها صنایع (جمع صنعت) بدیع لفظی می گویند. اما اگر قرار باشد همه ی صنایع لفظی را که در کتب بدیعی آمده است طبقه بندی کنیم ،باید علاوه بر سه حوزه ی فوق ، حوزه ی (نمایش اقتدار در سخنوری) یا قدرت نمایی یا تفنن را نیز بیفزاییم. این طبقه ی اخیر صنایعی را در بر می گیرد که از نظر ما در افزونی موسیقی کلام نقشی ندارند و هنرمندان اصیل بدان بازی ها نیز نپرداخته اند.
در این هر سه روش ، بنا، بر همسانی هر چه بیشتر صامت ها و مصوت هاست به طوری که کلمات هماهنگ شوند. یا همجنس پنداشته شوند و یا عین یکدیگر گردند.بدین ترتیب کلمات هموزن(هم هجا) می شوند و یا بین آنها تناسب و تساوی نسبی هجاها(مجموعه ی صامت ها و مصوت ها)به وجود می آید.
حدود و زمینه ی صنایع لفظی
محدوده ی تحقق صنایع لفظی یا جمله است( هر نوع مصراع شعر یک جمله است) یا فرا جمله(کلام). معمولا صنایع لفظی را در دو کلمه بررسی می کنند ، اما باید توجه داشت که کلمات عملا در جمله به کار می روند. گاهیحوزه ی عمل صنایع لفظی از حد یک جمله در می گذرد و به فرا جمله می رسد ، یعنی در تقابل دو جمله یا بیشتر است که متوجه ارزش هنری و زیبا شناختی می شویم.
نهاد_گزاره چگونه مطالب را حفظ کنیم مراحل چاپ کتاب
بدیع معنوی
بدیع معنوی بحث در شگرد هایی است که موسیقی معنوی کلام را افزون می کنند و آن بر اثر ایجاد تناسبات و روابط معنایی خاصی بین کلمات است و به طور کلی یکی از وجوه تناسب معنایی بین دو کلمه یا چند کلمه برجسته می شود. به عبارت دیگر اگر بدیع لفظی باعث می شود که کلمات به وسیله ی تشابه و تجانس هر چه بیشتر مصوت ها و صامت ها به یکدیگر وابسته شوند و بین آنها روابط آوایی محسوسی ایجاد شود ، در بدیع معنوی آن چه ذهن را از واژه ای متوجه واژه ی دیگر (چه حاظر و چه غایب) می کند و به عبارت دیگر رشته یی که کلمات را به طرزی هنری به هم پیوند می دهد، تناسبات معنایی است.
برخی از این شگرد ها جزو ذاتیات سبک ادبی است مانند تشبیه و مجاز و استعاره و کنایه و مبالغه و ایهام و تناسب…..یعنی هیچ اثر ادبی نیست که کاملا از آنها عاری باشد. این شگردها باعث می شوند که کلام مخیل و تصویری شود و یا از صورت مستقیم و یک بعدی به صورت غیر مستقیم و چند بعدی درآید یعنی از زبان عادی فاصله بگیرد. به هر حال تشخص کلمات به وسیله ی برجسته کردن تناسب معنایی،مکث در روانی، ایجاد اعجاب و غیره ، حواس خواننده ی هوشیار را به خود جلب می کند و او را به جنبه های زیبا شناختی کلام رهنمون می شود.
بیان
برخی از مباحث مهم بدیع معنوی را جدا کرده، در نظام مستقلی به نام بیان بررسی می کنند. بیان( بیان معنای واحد به طرق مختلف)بحث در تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه و رمز و اغراق … است که جزو ذات ادبیات محسوب می شوند، برای آرایش کلام نیستند و اطلاق صنعت بر آنها صحیح نیست. ما در اینجا مباحث ذکر شده را مطرح نمی کنیم ، اما چون تشبیه زیرساخت بسیاری از آرایه های معنوی است ، خواننده بای به اجمال با ساختمان آن آشنا باشد.
طبقه بندی بدیع معنوی
جمیع مباحث بدیع معنوی در پنج طبقه ی تشبیه(همانندسازی) ، تناسب ،ایهام(چند معنایی)، ترتیب کلام، تعلیل، و توجیه ، قابل بررسی است. یعنی زیر بنای همه ی صنایع معنوی یکی از پنج نظم فوق است.
محور جانشینی و محور هم نشینی
صنایع لفظی کلا در محور هم نشینی بررسی می شود، یعنی ارتباط و تقابل کلمه با کلمات پس و پیش خود در زنجیره ی مرئی ترکیب است که ممکن است هنری باشد.حال آنکه در بدیع معنوی ، صنایع در محور جانشینی بررسی می شوند. مثلا تقابل موسیقیایی دو کلمه ی خُلق و خلق (جناس ناقص ) باید در محور افقی زبان مشهود باشد. اما رابطه ی تلمیحی ایوب و کرم در بیت زیر از خواجوی کرمانی:
صبر ایوبی بیاید تا ببیند روزگار همچو داعی مدح پردازی ز کرمان آمده
تماما در محور بالفعل زبان حظور ندارد.
البته در فهم زیبایی های هنری یک شعر معمولا با هر دو محور حاضر و غایب سر و کار داریم. مثلا در مصراع (سرو بالائی به بستان می رود) باید به جای سرو بالا ، معشوق خوش اندام را جانشین کرد و از طرفی به ارتباط سرو و بستان توجه داشت و از طرف دیگر اتحاد سرو و بستان را در صدای (سین) فراموش نکرد.
بدین ترتیب اگر یکی از طرفین صنایع لفظی را تغییر بدهیم، هرچند ممکن است در فهم جمله تغییری ایجاد نشود ، اما از موسیقی کلام یعنی از درجه ی ادبی بودن سبک کاسته می شود. پس صنایع لفظی بسار ظریفند و در هر زبان حیات خاصی دارند و در ترجمه از بین می روند. اما در صنایع معنوی معمولا می توان معادل دیگری را در نظر گرفت . مثلا در مصراع( من عهد تو سخت،سست می دانستم) می توان به جای سخت،صعب گفت.