کتاب بازمانده روز اثر کازوئو ایشی گورو

بازمانده روز
کتاب بازمانده روز اثر کازوئو ایشی گورو

کتاب بازمانده روز اثر کازوئو ایشی گورو

ضرب المثل های معروف فارسی
معرفی کتاب بیشعوری

کتاب بازمانده روز اثر کازوئو ایشی گورواگر دنبال کتابی می گردید که با خواندن چند صفحه مجبور و یا تشویق به خواندن آن تا آخرین صفحه شوید و حتی درباره ی نویسنده ی این کتاب یعنی کازوئو ایشی گورو ، نویسنده ی خلاق ژاپنی تحقیق کنید من این کتاب را به شما پیشنهاد می کنم:بازمانده ی روز

کتاب بازمانده روز اثر کازوئو ایشی گورو،‌ برنده جایزه نوبل ادبیات
به‌نظر شما زندگی خدمتکاری که تمام باورش خدمت بی‌کم‌وکاست به اربابش است، چگونه می‌گذرد؟ بین عشق و کارش کدام را انتخاب می‌کند؟ آیا حاضر است از یک جایی به‌بعد برای خودش و آرزوهایش زندگی کند؟ اگر بخواهیم داستان زندگی کم‌هیجان ولی پر از اتفاق خدمتکاری سلطنتی را بدانیم که در دوران جنگ‌های صدساله فرانسه و انگلستان زندگی کرده است، باید با کازوئو ایشی گوروی ژاپنی آشنا شویم و کتاب معروف بازمانده روز را بخوانیم. این کتاب با متنی غنی و داستانی تأثیرگذار، شما را به دنیایی می‌برد که سفر به آن، در قالب یک کتاب، بسیار لذت‌بخش خواهد بود. در ادامه با ما همراه باشید تا شما را با این کتاب زیبا آشنا کنیم.
شناسنامه کتاب بازمانده روز
عنوان: بازمانده روز
نویسنده: کازوئو ایشی گورو
مترجم: مرحوم نجف دریابندری (پیشنهاد کاربران)
تعداد صفحات: ۳۵۶ صفحه
انتشارات: نشر کارنامه (پیشنهاد کاربران)
درباره نویسنده کتاب بازمانده روز
کازوئو ایشی گورو (Kazuo Ishiguro) نویسنده ۶۵ساله ژاپنی که از ۵سالگی در انگلستان زندگی کرده، نویسنده مشهور کتاب بازمانده روز است. او مدرک کارشناسی و کارشناسی‌ارشد خود را در سال‌های ۱۹۷۸ و ۱۹۸۰ به‌ترتیب در رشته‌های «زبان انگلیسی و فلسفه» و «نویسندگی خلاقانه» گرفته است. کازوئو از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان معاصر انگلستان است. او تاکنون موفق به کسب جایزه‌های معتبری چون کاستا (Costa Book Awards) در سال ۱۹۸۶، من‌بوکر (The Man Booker Prize) در سال ۱۹۸۹ و نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۷ شده است.
یکی از ویژگی‌های مشترک تمام کتاب‌های کازوئو، پایان بدون نتیجه‌گیری است. او از این ویژگی به‌عنوان یک سبک استفاده می‌کند و همچنین می‌خواهد با آن مخاطبش را با اصل «پذیرش» روبه‌رو کند. داستان رمان‌هایش اغلب در سال‌های گذشته اتفاق افتاده است و در نوشتن از فرهنگ بنیادی ژاپنی هم استفاده می‌کند. درباره‌ اینکه کازوئو تا چه حد ژاپن را می‌شناسد گفته است: «من کاملا مثل انگلیسی‌ها نیستم، چون پدر و مادری ژاپنی دارم که من را در خانواده‌ای ژاپنی‌زبان بزرگ کرده‌اند. پدر و مادرم فکر نمی‌کردند که قرار است مدت به این طولانی‌ در این کشور زندگی کنیم. آنها احساس مسئولیت می‌کردند که ارتباط مرا با ارزش‌های ژاپنی حفظ کنند. من پیشینه‌ای متفاوت دارم. جور دیگری فکر می‌کنم و دیدگاه‌هایم اندکی با بقیه فرق دارد.»

از سایر کتاب‌های این نویسنده می‌توان آثار زیر را نام برد:

منظر پریده‌رنگ تپه‌ها؛
هنرمندی از جهان شناور؛
تسلی‌ناپذیر؛
وقتی یتیم بودیم؛
هرگز رهایم مکن؛
غول مدفون؛
شام خانوادگی؛
دهکده پس از تاریکی؛
شبانه‌ها: پنج داستان موسیقی و شب؛
غمناک‌ترین موسیقی دنیا (فیلم‌نامه)؛
کنتس سفید (فیلم‌نامه).
درباره کتاب بازمانده روز
کتاب بازمانده روز یک داستان چندلایه است. گرچه همه‌چیز در چند روز روایت می‌شود، با اتفاق‌های دو نسل از سرای سلطنتی انگلستان آشنا می‌شویم. این کتاب از زبان یک خدمتکار روایت می‌شود. زبان کتاب بسیار رسمی و مؤدبانه است. مرحوم نجف دریابندری هم با ترجمه عالی‌اش، زبان خاص کتاب را به‌خوبی حفظ کرده است که از شاخصه‌های ارزشمند این کتاب به‌حساب می‌آید.

داستان به‌قدری زیبا جهت‌دهی شده است که از خواندن آن لذت خواهید برد. تمام اتفاق‌ها کاملا به‌درستی باهم ارتباط معنایی دارند. همه ابهام‌هایی که برای خواننده ایجاد می‌شود در جای درست به آن پاسخ داده می‌شود. این رمان چنان هنرمندانه نوشته شده است که احساس می‌کنید آنجا هستید. فضاها از نظر فیزیکی به‌خوبی توصیف شده‌اند و مخاطب به آن سرای سلطنتی می‌رود. ارزش‌های انسانی ظریفی هم لابه‌لای داستان مطرح می‌شود که گاه‌به‌گاه مخاطب احساس می‌کند زیبایی متن کامل‌تر شده است.

در این داستان برخی نکات حاشیه‌ای هم وجود دارد که با کنار هم قرار گرفتن‌شان، کل ماجرا بسیار زیباتر شده است. برای نمونه نظم و مسئولیت پذیری زیبایی که وجود دارد و نظارت سرخدمتکار بر کار اعضای دیگر تا حدی ناشی از فرهنگ ژاپنی نویسنده است. در تمام طول داستان، شما با این احساس روبه‌رو می‌شوید که زیبایی یک روز پرکار و پرمسئولیت را می‌توان با مدیریت خوبِ شبانه، تکمیل کرد. در همین مورد، در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «باید برای خودت خوش باشی. بهترین قسمت روز، شب است. تو کار روزت را انجام داده‌ای. حالا پاهایت را بگذار بالا و خوش باش. من این‌جوری می‌بینم. از هرکس می‌خواهی بپرس. بهترین قسمت روز شب است.»

استیونز که همان خدمتکارِ داستان راوی است، یک فرد خاص به‌حساب می‌آید. او نه کسی است که بخواهد خودش را به جایگاه اربابی برساند و نه مشغول فعالیتی پنهانی است. استیونز تمام تلاشش را می‌کند که خدمتکاری درست باشد و همین عقیده اوست که داستان را شکل می‌دهد.

ساختار کتاب بازمانده روز

داستان کتاب بازمانده روز در ۶ روز روایت می‌شود. به‌دلیل وابستگی داستان به روزهای روایت آن، فصل‌بندی کتاب بر اساس تاریخ و مکان است. در ادامه چند سرفصل این کتاب را مرور می‌کنیم:

پیش‌درآمد: ژوئیۀ ۱۹۵۶، سرای دارلینگتون؛
روز اول: شب، سالزبری؛
روز دویُم: صبح، سالزبری؛
روز دویُم: بعدازظهر، دریاچۀ مورتیمر، دورسِت؛
روز سیُم: صبح، تونتِن، سامرسِت؛
روز سیُم: شب، موسکومب، نزدیک تویستاک، دِوون؛
روز چهارم: بعدازظهر، لیتل کامتِن، کورنوال؛
روز ششم: شب، ویموت.
آیا این کتاب برای شما مناسب است؟
خواندن کتاب بازمانده روز به علاقه‌مندان آثار کازوئو ایشی گورو پیشنهاد می‌شود. قطعا کسانی که این رمان را بخواند، آن را مانند یک شاهکار توصیف خواهند کرد. البته مطالعه این کتاب به افرادی که به داستان‌هایی درباره‌ تاریخ انگلستان و فرانسه علاقه‌مند هستند هم پیشنهاد می‌شود. همچنین می‌توانید این کتاب را به دوستی هدیه کنید که می‌دانید به فرهنگ ژاپن علاقه‌مند است، چراکه در محتوای این کتاب می‌توان نشانه‌هایی از مسئولیت‌پذیری و درست‌کاری افراد ژاپنی را پیدا کرد.
بخش‌هایی از کتاب بازمانده روز
{…} چون‌که بعد از یکی دو ثانیه سکوت ناجور، جناب لرد ظاهرا به نتیجۀ معینی رسیدند و فرمودند: «آقای لوییس، اجازه بدهید صریح بگویم. به‌نظر بیشتر ما در انگلستان، روش فرانسوی‌ها خیلی زشت می‌آید. شما ممکن است اسمش را تفاوت خلق‌وخو بگذارید، ولی من می‌خواهم بگویم موضوع بیش از این‌هاست. وقتی جنگ تمام شد، ادامه تنفر از دشمن کارِ قشنگی نیست. وقتی پشت طرف به خاک آمد، کار تمام است. دیگر لگدزدن به او معنی ندارد. به‌نظر ما روش فرانسوی‌ها هر روز وحشیانه‌تر می‌شود.» (ص۱۴۰)

***

{…} تقریبا بلافاصله لرد دارلینگتون از جایش بلند شد. جناب لرد فرمودند: «من هیچ میل ندارم امشب وارد دعوا بشوم؛ این شب آخری است که ما با هم هستیم و حق داریم از آن همچون شب شادی و پیروزی لذت ببریم. ولی آقای لوییس، از آنجا که من برای نظرهای شما احترام قائل هستم، احساس می‌کنم که نباید این نظریه‌ها را مانند حرف‌های یک ناطق خل‌وضع خیابانی نشنیده گرفت. اجازه بدهید به شما بگویم. آقای عزیز آن چیزی که شما او را به‌عنوانِ «آماتوربازی» وصف می‌کنید، گمان می‌کنم به‌نظر بیشتر ما اسمش «شرف» است.» (ص ۱۶۱)

اشعار قدیمی

بله. من شوهرم را دوست دارم. اول دوستش نداشتم. تا مدت مدیدی دوستش نداشتم. آن‌همه سال پیش که از سرای دارلینگتن رفتم، هیچ باورم نمی‌شد که واقعا و حقیقتا دارم می‌روم. فکر می‌کردم این هم یک حقه‌ دیگر است که دارم سوار می‌کنم، آقای استیونز، برای اینکه لج شما را در بیاورم. وقتی آمدم اینجا و دیدم که شوهر کرده‌ام، جا خوردم. تا مدت مدیدی غمگین بودم، خیلی هم غمگین بودم. ولی بعد، سال‌ها آمدند و رفتند، جنگ شد، کاترین بزرگ شد، آن‌وقت یک روز فهمیدم که شوهرم را دوست دارم. وقتی آدم این‌همه وقت با کسی سر کند، بالاخره به او عادت می‌کند. (ص ۲۳۷)

سخن آخر
مرحوم نجف دریابندری توضیحی درباره‌ عنوان کتاب ارائه کرده است که خواندن آن برای آشنایی بیشتر با این کتاب، خالی از لطف نخواهد بود:

«[ایشی گورو] نام [این] رمان، remains، را نه به‌صورت فعل، بلکه به‌صورت اسم به کار مى‌برد. از این صورت معناى دیگرى برمى‌آید که عبارت است از بقایاى شخصى یا چیزى که خودش فوت شده و از میان رفته است و فقط جسدى یا ویرانه‌اى از او برجا مانده است. این تعبیر از عنوان رمان را مى‌توان “بقایاى روز” یا حتى “ویرانه‌هاى روز” ترجمه کرد. به این معنى که روزهای عمر راوىِ داستان که با روزهای رونق سراى دارلینگتون (کنایه‌اى از اشرافیت انگلیسى و امپراتورىِ بریتانیا) به‌طورکلى به پایان رسیده است و آنچه که از آن بازمانده است، ویرانه‌اى است که اینجا به‌صورت یادداشت‌هاى بازمانده از یک سفر شش‌روزه مى‌خوانیم.»

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer