عروض و قافیه/تقطیع- ارکان – وزن

 

عروض و قافیه/تقطیع- ارکان – وزن

عروض و قافیه/تقطیع- ارکان – وزن تقطیع در لغت قطعه قطعه کردن است و آن مصدر باب تفعیل استاز ریشه ی قطع(=برید) در اصطلاح عروض قطعه قطعه کردن شعر است به هجا های کوتاه و بلند.

مصراع اول بیت زیر را به هجاهای کوتاه و بلند تقسیم یا به اصطلاح تقطیع می کنیم:

پری رویی،پری بگذار، ماهی              به زیر مقنعه صاحب کلاهی

(خسرو شیرین نظامی)

 

برای آنکه از صحت تقطیع خود مطمئن باشیم مصراع را به املای عروضی نیز نوشتیم و ملاحظه کردیم که همه جا معادل هجاهای کوتاه دو واک و معادل هجای بلند سه واک آمده است.

حال قالب عروضی یا به اصطلاح ارکان را که در جدول صفحه ی 36 آمده است به جای مجموعه ی هجاهای کوتاه و بلند فوق قرار می دهیم.(رکن بلندی)

 

پس فرمول (وزن) بیت فوق و تمام ابیات خسرو شیرین نظامی این است.

مفاعیلن     مفاعیلن        فعولن

بدین ترتیب تقطیع در مرحله ی اول قطعه قطعه کردن شعر به هجاهای کوتاه و بلند و در مرحله ی دوم تقسیم کردن یا منطبق کردن آن با ارکان است:

پری رویی    پری بگذا          رماهی                      به زیر مق           نعه صاحب       کلاهی

مفاعیلن       مفاعیلن        فعولن                        مفاعیلن      مفاعیلن         فعولن

بر اثر ممارست تقطیع کم کم سماعی می شود و ذهن ورزیده به محض شنیدن شعر آن را به ارکان تبدیل می کند.

عروض و قافیه/تقطیع- ارکان – وزن

بخش کردن یا تقسیم به هجا

در تقطیع شعر به هجاها کل کلمات مصراع در رابطه با یکدیگر در نظر گرفته می شود نه تک تک کلمات به صورت مجرد. مثلا در تقطیع این مصراع حافظ:

خوش آمد گل وزان خوشتر نباشد… می گوییم:

چنانکه ملاحظه می شود در تقطیع درست، کلمه ی   خوش   بر حسب قرائت و موقعیتش در ترکیب عبارات (تقابل با کلمه ی بعدی)  جایی دو جزء و در جایی دیگر یک جزء حساب شده است. به طور کلی باید توجه داشت که صامت ها معمولا با مصوت هایبعد از خود در هجاهایی که با همزه شروع شده اند تلفظ می شوند. یعنی همزه معمولا حذف می شود تا صامت پیش از آن به مصوت بعد از آن بچسبد.

کاروان شهید رفت از پیش                 وان ما رفته و می اندیش

(رودکی)

در کلمه ی az صامت همزه حذف شده است تا صامت ت به مصوت A بچسبد:

تز:TAZ

عروض و قافیه/تقطیع- ارکان – وزن

ارکان

همان طور که در صرف عربی قوالبی برای کلمات اختراع کرده اند و مثلا می گویند شاعر بر وزن فاعل،در عروض نیز برای کلمات یا مجموعه ی چند هجای کوتاه و بلند قوالبی را وضع کرده اند و مثلا می گویند(می آیم) (___) بر وزن مفعولن. بنای این قوالب  بر (ف) (ع) و(ل) است البته این قرارداد است و می توان به جای آن هر معادل دیگری به کار برد.

بعد از تقطیع اشعار به هجا ها ،با توجه به جدول ارکان ، به جای هر چند هجا یک رکن قرار می دهیم. به این عمل رکن بندی می گویند

ای کاروان منزل مکن جز در دیار یار من

تا یک زمان زاریکنم بر ربع و اطلال و دمن

بعد از تقطیع ملاحظه می کنیم که مجموعه یا طرح __U_ در هر مصراع چهار بار تکرار می شود.

رکن معادل این طرح در جدول ارکان مستفعلن است. بدین ترتیب برای نشان دادن فرمول وزن چهار بار می گوییم: مستفعلن.

از تکرار این ارکان(مجموعه ی هجاها)است که وزن ایجاد می شود. یکی از فواید استفاده از ارکان این است که به کمک آن می توان وزن شعر را به صورت فرموله برای کسی خواند و مشخص کرد. مثلا گفت وزن این مصراع حافظ:

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها…مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن است.

فعل/زمان های حال و آینده/نهاد-فاعل-اسم

جدول ارکان مشهور

مشهور ترین و پر استعمال ترین ارکان عروضی فارسی بیست رکن زیر است.

چنانکه ملاحظه می گردد در هیچ رکنی بیش از دو هجای کوتاه متوالی و سه هجای بلند متوالی قرار نگرفته است. از این ار کان فع و فعل فقط در پایان مصراع می آیند. اما ارکانی که به هجای کوتاه ختم شده اند هیچ گاه در پایان مصراع قرار نمی گیرند. (فقط در آغاز و میان مصراع می آیند. از بقیه ارکان هم در آغاز و هم در حشو و هم در پایان مصراع استفاده می شود.

اغلب اوزان بر اساس پایه های سه هجایی و چهار هجایی است.

 

وزن

آهنگی را که از ترکیب و توالی منظم و مخصوصی از هجاها به وجود می آید وزن گویند. واحد وزن یا حداقل وزن رکن است. ارکان به دو طریق زیر با هم جمع می شوند و وزن مصراع را به وجود می آورند. پس وزن در شعر به یکی از دو طریق زیر به وجود می آید:

متفق(متحد) الارکانXXXX(مثل:مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)

متناوب الارکان:YXYX (مثل:فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن)

تذکر: قدما گاهی شعر را به نحوی رکن بندی می کردند که هیچ نظمی بین ارکان به چشم نمی خورد.یعنی نه متفق بود نه متناوب،مثل این وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن. به این گونه اوزان مختلف الارکان می گفتند. اما این گونه اوزان را می توان به نحوی رکن بندی کرد که مابین ارکان اتحاد یا تناوب باشد و مثلا به جای وزن فوق گفت:

مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل که با توجه به این که فعل (=مفا)دو هجای اول مفاعل است ، وزن متناوب الارکان محسوب می شود.

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer