همین حالا شروع کن نه فردا

موفقیت
همین حالا شروع کن نه فردا(راه موفقیت)

همین حالا شروع کن نه فردا(راه موفقیت)

هنر شاد زیستن و امیدوار بودن

همین حالا شروع کن نه فردا(راه موفقیت)1.کار اولتان برای اینکه زمین گیر نشوید و بتوانید تیک آف کنید و رها شوید،در عمقی بروید و ببینید چرا رژیمتان را می شکنید،چرا این کارها را می کنید،چرا دفترچه ات را پر نمی کنی،چرا هر کاری را به نفع تو است انجام نمی دهی؟ پنج سؤال را حدأقل از خودت بپرس.

جواب:تنبلی ،ترس،منفی گرایی.  چرا شب ها دیر می خوابم؟ برای اینکه روزها کار دارم. چرا روزها زیاد کار می کنی؟ چون اگر کارنکنم خرجم را در نمی آورم. نمی شود راه دیگری پیدا کرد؟ پنج تا سؤال بپرس می بینی که عادت است.موقعی بوده است که کار نداشتی بازهم دیر خوابیدی.این عادت است و این عادت از کجا آمده است؟

ما بچه که بودیم همیشه تا دیروقت پدر و مادرم بیدار بودند،عمویم که می آمد می گفتند و می خندیدند،و این در ذهن من مانده است که شب زنده داری یعنی خوشی و لذت. بچه بودم،تاریک بود می ترسیدم بخوابم و اینقدر بیدار می ماندم تا غش کنم و بخوابم.

2. چرا پر خوری می کنم،چون خوشمزه است،می شود نخوری،نه. چرا؟ او بشقابش را پر کرده و من هنوز نصف بشقاب او هم نخورده ام.پس تو داری رقابت می کنی.در  مهمانی ها دیده اید ،طرف ممکن است سیر باشد ولی طرف حمله می کند اول جوجه و مرغ و کباب ها را بردارد و اگر او را به حال خودش رها کنید ممکن است آنها را نخورد و بشقابش پر بماند و آن را دور بریزند.حالا در میهمانی می گویند بفرمایید شام،اگر سیر هستید بگویید شام خورده ام،اصلا نخورید مگر چه می شود؟چرا عادت کرده ایم حمله کنیم و بترسیم، از چه می ترسیم؟در واقع چیزی به نام تنبلی وجود ندارد .اگر تنبل هستید و بدنتان اکسیژن یا مواد غذایی کم دارد یا خوابتان کم است یا مشکل جسمی داریدکه باید پیش پزشک بروید و هورمون هایتان کار نمی کند،کم تحرک هستید ، انرژی تان پایین آمده است یا انگیزه و هدفی برای  کار کردن ندارید، با خود می گویید برای چه بیرون بروم ،کاری که ندارم،کسی که هدف دارد و تنش سلامت است نمی تواند بنشیند.همین حالا شروع کن نه فردا(راه موفقیت)

3.پس چرخه ی اول چیست؟ آگاهی . آگاهی یعنی چه پرسشی از خودمان مطرح کنیم و ببینیم ریشه ی این کارها چیست و چرا من این کارها را می کنم. چرا عصبانی می شوم و چرا تا می گویند بالای چشمت ابروست از کوره در می روم؟من با همسرم دارم در خیابان راه می روم.یک عمله ای بی ادبی می کند. من می خواهم با عمله درگیر شوم . خانمم می گوید ولش کن بیا برویم و من می گویم حالا که من می خواهم از تو دفاع کنم نمی گذاری و او را پررو می کنی؟ بعد که آرام می شوم می گویم من از تو که دفاع نکردم ، این زن من است.

4.تو چرا به او نگاه کردی و من از خودم دفاع کردم و منتش را سر زنم می گذارم و می گوید من نمی خواهم تو ازمن دفاع کنی،می دانم مرا دوست داری.ما معمولا از اینکه با عقاید مذهبی مان مخالفت شود عصبانی می شویم،چرا عصبانی می شویم؟چون به انتخاب من توهین می شود.خب نظرش را می گوید،اصلا نوروز را ولش کن،نه آقا من ولش نمی کنم،می خواهد نوروز را از بین ببرد،خب او قصدش این است و به نفعش است که از بین ببرد ،چرا عصبانی می شوید. حالا من لج می کنم و بیست تا سبزه سبز می کنم . خب حالا لج نکن و یک دانه را سبز کن.نمیدانم چرا دارم این کار را انجام می دهم،می گوید چهارشنبه سوری ممنوع ،دیگر میدان جنگ می شود چرا؟ چون دارد واکنشی عمل می کند و میدان جنگ درست می کند ،در حالی که اگر خونسرد باشد نیازی به لج کردن نیست و خیلی راههای قوی تری وجود داردو ما بدون اینکه بدانیم از طریق ناخودآگاهمان هدایت می شویم که اصلا نمی دانیم در آن چه هست.حالا آگاه شدیم و فهمیدیم که کدام باورهایمان سازگار هست و کدام سازگار نیست.

5.به طور مثال من عادت دارم سر وقت بخوابم ،این عادت خوبی است،عادت دارم تبسم کنم ،عادت دارم تمیز باشم،خیلی خوب است.عادت دارم که بنام به گفته حضرت رسول اکرم(ص)کمی مانده سیر شوم از خوردن غذا دست بردارم و این عادت بسیار خوبی است. من عادت دارم هرچه گیرم بیاید بخورم و این عادت خوبی نیست. ببینید و انتخاب کنید ،آنهایی که عادت خوبی است بردارید و آنهایی که خوب نیست رها کنید.پس از تفکر بگویید من برای موفق شدن چه عادت هایی لازم دارم. بنویسید و حالااینها را داخل سیستم اتوماتیک بفرستید. نقش آگاه شما ایجاد باور ها و عادت های سازنده است.چگونه سازندگی ایجاد کنیم.همین حالا شروع کن نه فردا(راه موفقیت)

یادداشتی از محمود معظمی

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer