انواع شعر(قالب)شعر فارسی

 

 

شعر فارسی
انواع شعر(قالب)شعر فارسی

انواع شعر(قالب)شعر فارسی

 

انواع شعر(قالب)شعر فارسیشعر، شکل آرایش مصرع ها و نظام قافیه آرایی آن است. شعر به مفهوم عام خود نه در تعریف می گنجد و نه در قالب، ولی شاعران و مخاطبان آنها، به مرور زمان به تفاهم هایی رسیده اند و شکلهایی خاص را در مصراع بندی و قافیه آرایی شعر به رسمیت شناخته اند. به این ترتیب در طول تاریخ، چند قالب پدید آمده و ؛ شاعران کهن ما کمتر از محدوده این قالبها خارج شده اند. فقط در قرن اخیر، یک تحوّل جهش وار داشته ایم که اصول حاکم بر قالبهای شعر را تا حدّ زیادی دستخوش تغییر کرده است.

قالب شعر به شکل شعر گفته می‌شود که بر دو نوع است:
شکل ظاهری و شکل درونی (یا شکل ذهنی). شکل ظاهری که شامل وزن یا بی‌وزنی، تساوی مصرع‌ها و یا کوتاهی و بلندی آنها، قافیه‌ها : – در صورتی که قافیه‌ای وجود داشته باشد – و صداها و حرکات ظاهری کلمه می‌شود.
قالب در شعر کلاسیک فارسی، شکل ظاهری است که قافیه به شعر می‌بخشد. طول هر مصرع، چیدمان هجاهای هر مصرع، تعداد ابیات، آرایش مصرع‌ها، قافیه آرایی آنها و حتی عاطفه انتقالی شاعر به خواننده دیگر عوامل تعیین کننده قالب ظاهری شعرند.
بیت : کمترین مقدار شعر یک بیت است.
مصراع: هر بیت شامل دو قسمت است هریک از این بخش ها یک مصراع نام دارد کمترین مقدار سخن موزون یک مصراع است.
وزن شعر: آهنگ خاصی که در تمام مصراعهای یک شعر یکسان است همان وزن شعر نامیده می شود.
ردیف: کلمات هم معنی و مستقلی که در پایان مصراعها عیناً تکرار می شود ردیف نام دارد. شعری که ردیف دارد (مردّف) خوانده می شود.
قافیه : کلمات هم آهنگ و هم وزن مصراعهای شعر را قافیه گویند.
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
قافیه ردیف

قافیه اجباری و ردیف اختیاری است ،ردیف همواره تابع قافیه است و بعد از آن می آید.

مصرّع : بیتی که هر دو مصراع آن قافیه داشته باشد مصرّع نام دارد.

قالب : شکلی که قافیه به شعر می بخشد قالب نام دارد . ( شعر سنتی قالب های متفاوتی دارد و شعر نیمایی (نو) قالب مشخصی ندارد.

قالب های شعری سنتی:
مثنوی :
شعري است بر يك وزن با بيت هاي مصرع ، كه هر بيت قافيه اي جداگانه دارد . و چون هر بيت داراي دو قافيه است آن را مثنوي ( مزدوج يا دوتايي) ناميده اند . شعری که در آن هر بیت قافیه هایی مستقل و جدا از ابیات دیگر داشته باشد مثنوی ،یا دوگانی نام دارد.
مثنوی به سبب امکان نوکردن قافیه در هر بیت برای سرودن منظومه های بلند مناسب تراست. مثنوی از قدیمترین قالبهای شعر فارسی و مخصوص زبان فارسی است و در همه ادوار از آن استفاده می شده است .
موضوع مثنوی :
حماسی و تاریخی : شاهنامه فردوسی،اسکندر نامه نظامی
اخلاقی و تعلیمی: بوستان سعدی
عاشقانه و بزمی: خسرو شیرین نظامی، ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی
عارفانه : مثنوی معنوی مولانا ، منطق الطیر ، عطار نیشابوری

شکل گرافیکی قالب مثنوی:
—————–* ——————*
—————–+ ——————-+
—————–# ——————- #
—————–& ——————- &

و یا :
مثنوی را می توان به شکل زیر تصویر کرد:
………………….الف …………………. الف
…………………. ب …………………. ب
…………………. ج …………………. ج
…………………. د …………………. د
سرودن مثنوی از قرن سوم و چهارم هجری آغاز شده است که از بهترین مثنوی ها می توان به شاهنامه فردوسی، حدیقه سنایی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی اشاره کرد.

مشخصات مثنوي :
1- تعداد ابيات مثنوي حداقل دو بيت است و حداكثر براي آن وجود ندارد .
2- مثنوي مناسب ترين قالب براي بيـان داستان ها و مطالب طولاني از جمله تواريخ و قصص است .
3- موضوع و درون مايه مثنوي حماسي ، تاريخي ، اخلاقي ، تعليمي ، عاشقانه ، بزمي و عارفانه است .
مشهورترين مثنوي سرايان عبارتنداز : فردوسي ، نظامي ، اسدي توسي ، مولوي ، عطّار ، سعدي ، سنايي ، جامي ، پروين اعتصامي و شهريار .
نمونه ای از مثنوی از بوستان سعدی
حکایت
یکی گربه در خانه زال بود که برگشته ایام و بد حال بود
روان شد به مهمان سرای امیر غلامان سلطان زدند شر به تیر
چکان خونش از استخوان می دوید همی گفت و از هول جان می دوید
اگر جستم از دست این تیر زن من و موش و ویرانه پیر زن

غزل :

“غزل” در لغت به معنی “حدیث عاشقی” است. در قرن ششم که قصیده در حال زوال بود “غزل” پا گرفت و در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید. در قصیده موضوع اصلی آن است که در آخر شعر “مدح” کسی گفته شود و در واقع منظور اصلی “ممدوح” است اما در غزل “معشوق” مهم است و در آخر شعر شاعر اسم خود را می آورد و با معشوق سخن می گوید و راز و نیاز می کند. این “معشوق” گاهی زمینی است اما پست و بازاری نیست و گاهی آسمانی است و عرفانی.
ابیات غزل بین 5 تا 10 ییت دارد و دو مصراع اولین بیت و مصراع دوم بقیه ابیات هم قافیه اند.
شعري است بر يك وزن ويك قافيه به طوري كه مصراع اول بيت نخست ، با همه ي مصراع هاي دوم ابيات ديگر هم قافيه باشد .
تذكر : نحوه ي تكرار قافيه در غزل همانند قصيده است .

موضوع غزل : درون مایه غزل عاشقانه، عارفانه یا آمیزه های از این دو است و یا مضمونی اجتماعی دارد. (بیان عواطف و احساسات وصف طبیعت یا گفت و گو از ایام جوانی)
پیدایش غزل : غزل در قرن 6 هجری قمری رواج یافت بدین گونه که تغزل قصاید به صورت قالبی مستقل درآمد و غزل نام گرفت.
محتوای غزل در آغاز عاشقانه بود سپس عارفانه (قرن 7 و 8) و بدنبال آن در دوره مشروطیت جنبه اجتماعی به خود گرفت . غزل در روزگار ما نیز همواره از قالبهای درجه اول و محبوب شعر فارسی بوده است.
تخلّص شاعری : شاعر در پایان غزل نام خود یا تخلص شاعری خویش را می آورد.
غزل سرایان بزرگ شعر فارسی: شهریار- هراتی . رهی معیری . صائب تبریزی . حافظ . سعدی . مولوی . سنایی غزنوی

شکل گرافیکی قالب غزل :
——————-* ——————-*
——————- ——————-*
و یا :
………………….الف …………………. الف
…………………. ب …………………. الف
…………………. ج …………………. الف

مشخصات غزل :
1- تعداد ابيات غزل حداقل پنج بيت و حداكثر دوازده بيت است . ( گاهي غزل ها بيش از پانزده بيت هم يافت مي شود . )
2- درون مايه و محتواي غزل بيان عواطف و احساسات ، عشق و عرفان و گاهي هم مضمون اجتماعي مي باشد .
3- بيت اوّل غزل را مطلع بيت آخر آن را مقطع گويند . ( كه هر كدام اگر به خوبي مطرح شوند حسن مطلع و حسن مقطع نام مي گيرند . )
4- در غزل تنوع مطالب ممكن است . ( يعني موضوع هر بيت مي تواند با ابيات ديگر فرق داشته باشد.)
5- غزل از قرن ششم به وجود آمده است . ( در واقع همان تغزل قصيده است ) از آغاز پيدايش ، عاشقانه و با ظهور سنايي عارفانه مي شود . )
6- با ظهور انقلاب مشروطه ، غزل مضمون اجتماعي نيز به خود مي گيرد .
نكته : غزل عاشقانه را سعدي و غزل عارفانه را مولوي به اوج خود رساندند
حافظ كه سر آمد غزل سرايان شعر فارسي است ، شيوه ي عاشقانه – عارفانه را به كمال رساند .
مشهورترين غزل سرايان عبارتنداز : حافظ ، سعدي ، مولوي ، صائب تبريزي ، عراقي ، فرخي يزدي ، رهي معيري ، شهريار و …

فرق غزل و قصيده :
1- از نظر تعداد ابيات
2- درون مايه و محتواي
3- وحدت موضوع نكته : اگر شاعر بيت نخست مطلع غزل و قصيده خود را زيبا و دلپسند بياورد ، از آن به حسن مطلع تعبيـر مي شود به طوري كه شنونـده براي شنيدن باقي سخـن تشـويق گردد .
نكته : اگر شاعر بيت آخر شعرش را ( معمولاً قصيده يا غزل ) به نحوي شيوا و دلنشين بياورد كه به عنوان حسن ختام در روح شنونده و خواننده اثر نيك و خوش باقي بگذارد ، از آن به حسن مقطع تعبير مي شود .
نمونه ای از غزل حافظ:
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

قصیده :

شعری است که مصراع اول و مصراعهای زوج آن با هم هم قافیه است و تعداد ابیات آن از پانزده بیت بیشتر است (تا هفتاد و هشتاد بیت)
موضوع قصیده: غالباً ستایش ، نکوهش وصف طبیعت با مسائل اخلاقی است.
هر قصیده چهار بخش دارد:
الف) تغزل : مقدمه قصیده است بامضامینی چون عشق ، یاد جوانی و وصف طبیعت
ب) تخلص: رابطه میان مقدمه باتنه اصلی قصیده است.
ج) تنه اصلی: مقصود اصلی شاعر با محتوایی چون مدح ،رثا، پند و اندرز، عرفان ، حکمت و…
د) شریطه: دعای جاودانگی ممدوح در پایان قصیده است.
مطلع: بیت اول قصیده را گویند.
مقطع: بیت آخر قصیده را گویند. به گفته ای قصیده مهمترین قالب شعری است چون میزان قوت و توانمندی شاعر را در شاعری می سنجد.
قصیده سرایان بزرگ شعر فارسی: رودکی ، فرخی سیستانی ، منوچهری،ناصر خسرو،مسعود سعد سلمان،انوری ،خاقانی قاآنی، ملک الشّعرای بهار، دکتر مهدی حمیدی ، امیری فیروزکوهی، و مهرداد اوستا

شکل گرافیکی قالب قصیده همانند غزل است .
نمونه ای از قصیده
قصیده “بهاریه” فرخی شامل صد و بیست و پنج بیت و در مدح سلطان محمود غزنوی است که برای نمونه ابیاتی از آن نقل می شود:
بهار تازه دمید، ای به روی رشک بهار
بیا و روز مرا خوش کن و نبید بیار
همی به روی تو ماند بهار دیبا روی
همی سلامت روی تو و بقای بهار
رخ تو باغ من است و تو باغبان منی
مده به هیچکس از باغ من، گلی، ز نهار!
به روز معرکه، بسیار دیده پشت ملوک
به وقت حمله، فراوان دریده صف سوار
همیشه عادت او بر کشیدن اسلام
همیشه همت او نیست کردن کفار
عطای تو به همه جایگه رسید و، رسد
بلند همت تو بر سپهر دایره وار
کجا تواند گفتن کس آنچه تو کردی
کجا رسد بر کردارهای تو گفتار؟
تو آن شهی که ترا هر کجا شوی، شب و روز
همی رود ظفر و فتح، بر یمین و یسار
خدایگان جهان باش، وز جهان برخور
به کام زی و جهان را به کام خویش گذار

طول قصیده از 15 بیت تا 60 بیت می تواند باشد.

دوبيتي
قالب شعری است که از دو بیت با قافیه هایی در مصراعهای اول ،دوم و چهارم درست شده است.
– وزن دوبیتی: وزن دوبیتی معمولاً مفاعیلن ،مفاعیلن، مفاعیل است و با رباعی فرق دارد.
– روش تشخیص رباعی از دو بیتی : 1- وزن 2- موضوع
– دوبیتی را در فارسی ((ترانه)) هم می گویند.
– موضوع دوبیتی : موضوع دوبیتی عارفانه و عاشقانه است.
– دوبیتی را بهترین قالب شعری در نزد روستاییان خوش ذوق و خوش لهجه است.
– معروفترین شاعران دوبیتی گو: بابا طاهر عریان و فایز دشتستانی
– شکل گرافیکی قالب دوبیتی : دو بيت هم وزن است كه از نظر شكل قافيه همانند رباعي است .
نمودار دوبيتي :
………………* ………………….*
……………… ………………..*
نمونه:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

رباعی :
“رباعی” از کلمه ی “رباع” به معنی “چهارتایی” گرفته شده است.
“رباعی” شعری است چهار مصراعی که بر وزن “لاحول و لاقوة الابالله” سروده می شود.
سه مصراع اول رباعی تقریباً مقدمه ای برای منظور شاعر هستند و حرف اصلی در مصراع چهارم گفته می شود.
قالبی ویژه­ ی شعرهای ایرانی است که چهار مصراع دارد و معمولا مصراع سوم آن قافیه ندارد. محتوای رباعی­ها بیشتر عارفانه، عاشقانه یا فلسفی است. خیام بزرگ­ترین رباعی سرای جهان است.

شکل رباعی
————× ————×
———— ————×

نمونه هایی از رباعی:
هر سبزه که بر کنار جویی رسته است —- گویی زلب فرشته خویی رسته است
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی —- کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است (خیام)

ترجیع بند :
غزل­ هایی است هم وزن با قافیه ­های متفاوت که بیت یکسان مُصرَّعی آن­ها را به هم می­پیوندند. به هر غزل یک «خانه» یا «رشته» و به بیت تکراری میان آن­ها «ترجیع» یا «برگردان» می­گویند.
قالب ترجیع بند ویژه­ی شعر فارسی است. درون مایه ­های ترجیع بند عشق، مدح و عرفان است.

شکل ترجیع بند
————× ————×
———— ————×
———— ————×
————#
————#
————+ ————+
———— ————+
———— ————+
————#
————#
نمونه ای از ترجیع بند از دیوان سعدی
دردا که به لب رسید جانم —– آوخ که ز دست شد عنانم
کس دید چو من ضعیف هرگز —– کز هستی خویش در گمانم
پروانه ام اوفتان و خیزان —– یکبار بسوز و وارهانم
گر لطف کنی به جای اینم —– ورجور کنی سرای آنم
بنشینم و صبر پیش گیرم —– دنباله کار خویش گیرم
زان رفتن و آمدن چگویم —– می آیی و می روم من از هوش
یاران به نصیحتم چه گویند —– بنشین و صبور باش و مخروش
ای خام، من این چنین در آتش —– عیبم مکن ار برآورم جوش
تا جهد بود به جان بکوشم —– و آنگه به ضرورت از بن گوش
بنشینم و صبر پیش گیرم —– دنباله ی کار خویش گیرم
ای بر تو قبای حسن چالاک —– صد پیرهن از جدائیت چاک
پیشت به تواضع است گویی —– افتادن آفتاب بر خاک
ما خاک شویم و هم نگردد —– خاک درت از جبین ما پاک
مهر از تو توان برید هیهات —– کس بر تو توان گزید حاشاک
بنشینم و صبر پیش گیرم —– دنباله ی کار خویش گیرم

مستزاد :
شعری است که به آخر هر مصراع آن واژه یا واژه­ هایی افزوده شود. افزوده­ های معنی مصراع پیشین و یا پسین خود را کامل می­ کنند.

هرکه گدای در مُشکوی توست پادشاست
شه که به همسایگی کوی توست چون گداست

گلچین زیباترین اشعار پروین اعتصامی

قطعه : شعری است حداقل دو بیت که معمولا مصراع­های زوج آن هم قافیه است. محتوای قطعه بیشتر اخلاقی، اجتماعی، آموزشی و تعلیمی، مدح و هجو است.
شکل قطعه
———— ————×
———— ————×
———— ————×
———— ————×

“قطعه” شعری است که معمولاً مصراع های اولین بیت آن هم قافیه نیستند ولی مصراع دوم تمام ادبیات آن هم قافیه اند. طول قطعه دو بیت یا بیشتر است.
قطعه را بیشتر در بیان مطالب اخلاقی و تعلیمی و مناظره و نامه نگاری بکار می برند. قدیمی ترین قطعه ها مربوط به ابن یمین است و از بین شاعران معاصر پروین اعتصامی نیز بیشتر اشعارش را در قالب قطعه سروده است. پروین اعتصامی مناظره های زیادی در قالب قطعه دارد از قبیل مناظره نخ و سوزن، سیر و پیاز و ……

شکل تصویری قطعه به شکل زیر است:
علت اسم گذاری قطعه این است که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک قصیده برداشته شده باشد و در واقع قطعه ای از یک قصیده است.
نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی —– بررست و بردمید بر او بر، به روز بیست
پرسیدازچنار که توچند روزه ای؟ —– گفتا چنار سال مرا بیشتر ز سی است
خندید پس بدو که من از تو به بیست روز —– برتر شدم بگوی که این کاهلیت چیست؟
او را چنارگفت که امروز ای کدو —– باتو مراهنوز نه هنگام داوری است
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان —– آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست!!! (انوری)

مُسَمَّط : شعری است که از رشته ­های گوناگون پدید می­آید. قافیه­ ی رشته­ ها متفاوت است و در هر رشته همه­ ی مصراع­ ها به جز مصراع آخر هم قافیه­اند. به هر بخش رشته می­گویند و به مصراع آخر هر رشته، بند گویند. در ضمن تمام بندها با هم هم قافیه می­باشند.
شکل مسمط
————+ ————+
————+ ————+ رشته
————+ ————# بند
————× ————×
————× ————× رشته
————× ————# بند

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer