آموزش مبانی شعر

آموزش مبانی شعر

آموزش مبانی شعر با ذکر مثال

در زیر مبانی شعر را با صورت ساده و واضح برای شما عزیزان به رشته ی تحریر درآورده ایم ،امیدوارم اسباب رضایت شما را فراهم آورده باشیم.آموزش مبانی شعر

نظم چیست

نظم در لغت به معنی ترتیب دادن است و در اصطلاح نظم سخنی است که دارای وزن و قافیه باشد.

ارکان شعر عبارتند از:

1-مصراع

کوتاه ترین پاره ی سخن موزون را (مصراع ) می گویند. که نصف بیت را تشکیل می دهد.

مثال

خداوند مایی و ما بنده ایم

2:بیت

آموزش مبانی شعر

کوتاه ترین واحد شعر را بیت می گویند و مرکب است از دو مصراع است.

مثال در بیت زیر:

خداوند مایی و ما بنده ایم

به نیروی تو یک به یک زنده ایم

صنایع ادبی ،انواع و اجزاء آن

3-قافیه

به کلمات هماهنگی گفته می شود که در آخر همه ی شعرها می آید و حرف اصلی آخر آن ها یکسان می باشد.

معمولا قافیه در پایان مصراع ها می آید.

در بیت بالا کلمات بنده ایم و زنده ایم قافیه می باشند.

4:ردیف

اگر یک کلمه در آخر همه ی ابیات عینا تکرار شود آن را ردیف می نامند. به عبارتی دیگر کلمه یا کلماتی که بعد از قافیه عینا تکرار می شود ،ردیف نام دارد.

مثال برای قافیه و ردیف:

توانا بود هرکه دانا بود

به دانش دل پیر برنا بود

دانا و برنا: حروف نا در هر دو کلمه یکسان می باشد پس هم قافیه هستند. بود و بود هم بعد از قافیه عینا تکرار شده اند و ردیف هستند.

انواع قالب شعر

دوبیتی ، رباعی ،غزل ، قصیده ، مثنوی، قطعه،ترکیب بند، ترجیع بند، مسمط و….

کوچکترین واحد شعر ، یا بیت که از دو مصراع متحدالوزن تشکیل شده است.

دوبیتی

دوبیتی شعری هست دارای چهار مصراع هم وزن که رعایت قافیه در مصراع های اول و دوم و چهارم الزامی است.

دوبیتی بر وزن (بحر هزج است)

(مفاعیلن،مفاعیلن،مفاعیل)

مثل دوبیتی های باباطاهر عریان:

به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

به دریا بنگرم دریا ته وینم

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت

نشان از قامت رعناته وینم

واژه های:

صحرا ، دریا، رعنا،(قافیه) و ته وینم (ردیف) است.

دلم گر قصه گوید، اینک آن گوش

چو خوابم در رباید، اینک آغوش

در دوبیتی بالا فقط قافیه هست و ردیف وجود ندارد که واژه های گوش،نوش،آغوش قافیه هستند.

آموزش مبانی شعر

رباعی

رباعی نیز مانند دوبیتی است ولی بر وزن:

(لا حول ولا قوه الا بالله)

علایم عروضی

(–ن/ن–ن/ن–/-)

مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُن فع

مثل رباعیات خیام

بهترین تشخیص برای رباعی هجای آغازین است زیرا با هجای بلند شروع می شود.(_)

ولی هجای آغازین دوبیتی کوتاه است (U)

از آمدنم نبود گردون را سود

وز رفتن من جلال و جاهش نفزود

وز کسی نیز دو گوشم نشنود

کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

واژه های سود،نفزود،بود، قافیه است.

پیرانه سرم رنج و غم زندان است

آه از غم پیری که دو صد چندان است

من برخی آن پیر خردمند که گفت

دنیا همه زندان خردمندان است

در رباعی بالا از استاد هوشنگ ابتهاج قافیه و ردیف موجود است و واژه های زندان،چندان،خردمندان)قافیه ، و واژه ی است ردیف می باشد که عینا تکرار شده است.

آموزش مبانی شعر

عروض

اکنون برای آشنایی با قواعد اوزان عروضی که در بخش رباعی مختصرا به آن اشاره شد می پردازیم.

قواعد عروض معیار سنجش اوزان شعر می باشد.

حرف

همانگونه که اطلاع دارید الفبای زبان فارسی دارای سی و دو حرف می باشد.ا ب پ ت ….

مصوت

صدا ها که ما به آن ها مصوت می گوییم، شش مورد هستند که سه مصوت بلند و سه مصوت کوتاه می باشند.

مصوت بلند

آ ، ای ، او  مانند آ در آب ، ی  در سیب ، و در بو.

مصوت کوتاه

فتحه( _َ) کسره ( _ِ ) ضمه (_ُ )

انواع هجا

هجای فارسی از نظر تعداد دونوع است.

1-هجای کوتاه:

که یک حرف دارد یعنی(یک حرف به اضافه ی یک مصوت کوتاه) و با حرف (ن) نشان داده می شود.

صامت به اضافه ی مصوت کوتاه

هجای کوتاه مانند:

تُ(تو)، کِ(که) چُ(چو) ،نَ(نه)

2-هجای بلند که دو حرف دارد و با علامت (-) نشان داده می شود.

1-صامت +مصوت کوتاه+صامت

مانند:

دَر،سَر،دِل

2-صامت+مصوت+مصوت

مانند:

با،جا،ما،سو،بو،سی،بی

نمونه:

علی، (عَ،لی) که می شود: یک مصوت کوتاه=یک مصوت بلند

و علامتش:(ن-)

اَحمَد،(اح،مد)که می شود دو تا مصوت بلند.

و علامتش(–)

توضیحات:

توجه بفرمایید که در تقطیع شعر بر اساس خوانش ابیات تقطیع می شود نه نوشتار.

مانند:

خواهر(خاهر)-(خا-/هر-)

خویش(خیش)-(خی_/شU)

خواستن(خاستن)-(خا-/سU/jk-)

مثال دیگر

(محمّد علی آمد)

مُ، حَم، مَد/ عَ، لی/ آ، مد
علامت:
مـ حمـ مد (ن – -)
عـ لی ( ن -)
آ مد (- -)

با آنكه در حريم تو بيگانه‌ام هنوز

مَفعولُ/ فاعِلاتُ/ مَفاعیلُ/ فاعِلن *
خط عروضی :

( – – ن/ – ن – ن/ ن – – ن/ – ن -)

من اگر نظر حرام است، بسی گناه دارم
چه کنم نمی‌توانم ، که نظر نگاه دارم

آموزش مبانی شعر

تقطیع
(ن ن – ن/ – ن – -/ ن ن – ن/ – ن – -)

فَعَلاتُ/ فاعلاتن/ فعلات/ فاعلاتن

م/ن/گر/ن/ظر/ح/را/مس/ت/ب/سی/گ/نا/ه/دا/رم

چ/ک/نم/ن/می/ت/وا/نم/ک/ن/ظر/ن/گا/ه/دا/رم

 چنانچه هجای پایانی مصراع کوتاه، بلند و یا کشیده باشد، بر حسب قاعده فقط هجای بلند (-) محاسبه می‌شود.

قالب غزل :

غزل: شعری است که قافیه ی آن در مصراع اول و مصراع های دوم، چهارم، ششم، هشتم، و… تا آخرین بیت، رعایت شده است.

موضوع غزل چیست: این نوع شعر غالباً مضامین عاشقانه و عارفانه دارد و معمولا به بیان عواطف و احساسات می پردازد.

مهم: معمولا تعداد ابیات غزل از ۷ بیت تا ۱۴ و ۱۶ بیت است و کمتر از ۴ بیت را نمی‌توان غزل نامید.

غزل: مجموعه ای از ابیات هم وزن است که قافیه در دو مصراع اول و تمام مصراع های زوج (سمت چپ) یکی است.

ساقیا برخیز و در دِه جام را
خاک بر سر کن غم ایام را

ساغر می بر کفم نه تا ز بر
برکشم این دلق ازرق فام را

گر چه بدنامیست نزد عاقلان
ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را

باده درده چند از این باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را

دود آه سینه ی نالان من
سوخت این افسردگان خام را

محرم راز دل شیدای خود
کس نمی‌بینم ز خاص و عام را

با دلارامی مرا خاطر خوش است
کز دلم یک باره برد آرام را

ننگرد دیگر به سرو اندر چمن
هر که دید آن سرو سیم اندام را

صبر کن حافظ به سختی روز و شب
عاقبت روزی بیابی کام را

واژه‌های :
(جام، ايام، فام، نافرجام، خام، عام، آرام، اندام، كام) قافيه و واژه ي (را) كه بعد از قافيه تكرار شده (رديف) است.

شکل صحیح غزل

 

 

قصیده چیست؟

قالب قصیده :

قصیده شعری است به مانند غزل،  قافیه‌های قصیده از جهت قرار گرفتن شبیه به غزل می باشد.

موضوع قصیده مدح و ستایش خداوند، امامان بزرگوار، اشخاص بزرگ، تعریف مسایل اجتماعی و اخلاقی و وصف طبیعت و… است.

نکته: تعداد ابیات قصیده معمولا بین ۱۲ تا ۷۰ ،۸۰ بیت است و شکل قرار گرفتن قافیه در قصیده مانند غزل است.

در قصیده ی زیر واژه‌گان (چمن ، مقترن ، لبن ، نسترن و… ) قافيه است.

قصیده‌ی_بهاریه

آمد بهار و خرّم و شاداب شد چمن
عالم به عیش و نوش و طرب گشته مقترن

نوباوه ی شکوفه به گهواره ی درخت
چون طفل شیرخواره که لب شسته از لبن

فرش زمرّدین ِ چمن گشته با صفا
از نقش‌های زنبق و نسرین و نسترن

سوری فراز شاخه ی فیروزه فام بین
چون گلرخی که کرده به‌تن سبز پیرهن

نرگس ز خواب ناز ، برآورده سر خمار
سوسن به ده زبان شده آماده ی سخن

سرو سهی به ناز بُوَد در چمن، چمان
گاهی سوی یسار و گهی جانب یمن

بر طرف جو بنفشه چو گیسوی دلبران
از ژاله شسته کاکل مشکین خویشتن

مشّاطه ی صبا همه دم شانه می زند
بر زلف مشک پرور دوشیزه ی چمن

سوری به عشوه بر زبر شاخ چون وثن
بلبل برابرش ز سر عشق چون سمن

نسرین و یاس و سوسن و سیسنبر از فرح
بر گرد هم به باغ و چمن کرده انجمن

قمری به طرف دشت زند قهقهِ نشاط
کبک دری به ناز ، خرامنده بر دمن

ژاله به چهر لاله و گل های گلسِتان
غلتد چو جوی بر رُخ گلفام یار من

آب حیات خضر ، روان گشته گوئیا
از چشمه سار ، بر اثر ریزش رَشن

در پای بید آب روان همچنان مسیح
دل‌مُرده را ز لطف، روان می‌دهد به تن

گر نیک بنگریم به چشم بصیر دل
بر محفل ربیع و ریاحین هر چمن

هر یک به حالتی و زبان و کنایتی
گویند ذکر و حمد خداوند ذوالمنن

هر سو که بنگری اثر ذات وحدت اند
گلهای نیک منظره چون سنبل و سمن

از برگ سبز ، دفتر توحید گشته باز
وین نکته ثابت است به هر مذهب و سُنن

نقاش دهر ، زیر زمین نقش می زند
بر هر گلی نقوش مناسب به علم و فن

ای دل ز باغبان طبیعت عجب مدار
این صنعت محیّر و این دانش و فنن

او برتر از تصوّر و وهم و گمان ماست
گر بخردی، گمان وی از سر به در فکن!

فهم مقام او ، نتوان کرد تا ابد…
چون گوهری بود که نباشد روا ثمن

مصنوع صنع و قدرت او گشته عرش و فرش
مبهوت لطف و رأفت او گشته مرد و زن

زین بحث، در گذر که بهار است و وقت عیش
باید ز گنج رحمت حق بهره ور شدن

فصل بهار می گذرد جام مِی بگیر
از دست ساقیان خوش اندام سیمتن

خواهم درین میان رسد از لطف کردگار
یاری خجسته سیرت، با وجهه ی حسن

تا در لوای میمنت روی نازک‌اش
از دل زدایم انده و بیماری از بدن

فرمان دهم به مطرب و رامشگران عشق
تا عندلیب سان همه گردند نغمه زن

مطرب بزن به چنگ کز آهنگ نغز آن
آهنگ باربُد شودم ناله ی حَزَن

ساقی! به پاکبازی اهل نظر بیار
از آن زمین که پاک و مبراست از فتن

آن می که بُرد از سر عشّاق حق، خمار
آن می که داد نشئه به سلمان مؤتمن

تک جرعه‌‌یی بکام من دُرد نوش ریز
کز یمن آن رموز دو عالم کنم علن

پیر مغان ز جام ولایم حواله کرد
ای ساقی فرشته رخ ای ماه انجمن!

ای ابروان شوخ تو شمشیر ذوالفقار
ای نرگس دو چشم تو شد معجز زَمن

انفاس جانفزای تو اعجاز صد مسیح
خاک ِ ره تو رشک ِ دل نافه ی ختن

یوسف کجاست تا که بخواند حدیث ما
کافتاده ام به عشق رخت در چَه ِ ذقن

شاها به غیر وصف تو نبوَد سخن مرا
هستم گدای درگهت ای شاه بوالحسن!

طبع خموش من به ولای تو شد روان
ای برخی تو عمر من و طبع و روح و تن

بر (شمس قم) ز لطف، نظر کن درین بهار
چندان‌که تا بهار ابد ، نبودَش مِحَن

شد شایگان چکامه‌ی من در مدیح تو
چون عشق تو گرفته مرا مهر از دهن

زنده یاد: سید علیرضا شمس قمی

شکل صحیح قصیده

مثنوی چیست؟

قالب مثنوی :

مثنوی شعری است که هر بیت آن قافیه‌ای جداگانه دارد.

موضوع_مثنوی چیست :

معمولا حماسه‌های ملی، داستان‌های عشقی و مباحث عرفانی و اخلاقی است مانند: مثنوی معنوی مولانا ، شاهنامه فردوسی و….
نکته: شماره ی ابیات مثنوی محدود نیست.

عشق_و_مستی

مستی ما مستی از هر جام نیست
مست گشتن کار هر بد نام نیست

ما ز جام عشق ، مستی می‌کنیم
خویش را فارغ ز هستی می‌کنیم

می ، پلیدی را ز سر بیرون کند
عشق را در جام دل ، افزون کند

چونکه ما مستیم و از هستی تهی
کِی شود هستی به مستی منتهی؟

مست یعنی عاشقی بی قید و بند
فارغ از بود و نبود و چون و چند؟

چون و چند از ابلهی آید میان
در طریق عاشقی کی می‌توان؟

مست بود و فکر هستی داشتن
کوهِ غم را از میان برداشتن

کی بوَد کار حساب و هندسه؟
کی چنین درسی بود در مدرسه؟

عاشقی را خود جهانِ دیگری‌ست
منطق عاشق ، همان پیغمبری‌ست

عشق بر عاشق دهد دستور را
عقل کِی فهمد چنین منظور را

تا نگردی عاشقی بی ادعا…
کِی توانی کرد درک نکته ها؟

فهم عاقل را به عاشق، راه نیست
هرچه گویم باز میگویی که چیست؟

باید اول ، ترکِ هشیاری کنی
عشق را در خویشتن جاری کنی

هر زمان گشتی تو مست جام عشق
خویش را انداختی در دام عشق

آن زمان شاید بدانی عشق چیست
چون کنی درکِ یکی را از دویست

گر به راه عشق، همراهم شوی
رهسپار قلبِ پر آهم ، شوی…

خود ببینی فرق عقل و عشق چیست
عقل، همراه و رفیق عشق نیست

عقل ، اوّل بیند و باور کند
عشق ، نادیده همه از بر کند

عشق چون از عقل میگردد جدا
آن زمان بیند بزرگی خدا

چون خدا را دید پابستش شود
از می دیدار ؛ سرمستش شود

(ساقی) و جام می و روی نگار
هست در دیوانگی ها آشکار

گرچه عشق و عاشقی کار دل است
پا نهادن در چنین ره ، مشکل است

شکل صحیح قالب مثنوی

قطعه چیست؟

قالب قطعه :

قطعه شعری است که فقط مصراع های زوج (دوم) ابیات آن هم قافیه هستند.

موضوع_قطعه چیست :

موضوعات اخلاقی، پند و اندرز و ستایش می باشد.
نکته: تعداد ابیات قطعه ۲ بیت و حداکثر ۱۶ بیت است.
شکل قرار گرفتن قافیه ها در «قطعه» همانند غزل است با تفاوت این‌که در مصراع اول قافیه ندارد و فقط مصراع های دوم، چهارم، ششم تا آخر دارای قافیه هستند. مانند قطعات ابن یمین ، پروین اعتصامی و…

مست_و_هشیار

محتسب ، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست

گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

گفت: می باید تو را تا خانه ی قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست

گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانه ی خَمّار نیست

گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست

گفت: از بهر غرامت ، جامه‌ات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست

گفت: آگه نیستی ؟ کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست

گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست

گفت: باید حد زند هشیار ِ مردم ، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست

بانو پروین اعتصامی

شکل صحیح قالب قطعه

چارپاره چیست؟

قالب_چارپاره :

چهارپاره از قالب‌های جدیدی است که همزمان با رواج شعر نو بوجود آمده است.

چهارپاره مجموعه‌ای از دو بیتی‌هایی است که در کل یک شعر را می سازند.

در میان اشعار کلاسیک فارسی، این قالب جدیدترین قالب بوده و پس از مشروطیت در ایران رواج یافته‌است.

این قالب شعری از دوبیتی‌هایی با معنای منسجم تشکیل شده‌ است. با این تفاوت که بر خلاف دو بیتی، معمولاً مصرع‌های دوم و چهارم هم قافیه است.

دو بیتی‌های تشکیل دهنده ی چارپاره از لحاظ قافیه با هم تفاوت دارند و از لحاظ وزن نیز کافیست که مصرع‌ها هم‌وزن باشند.

نمونه‌ای از قالب شعری چارپاره

زنگ_انشا

صبح یک روز نوبهاری بود
روزی از روز های اول سال
بچّه‌ها در کلاس جنگل سبز
جمع بودند دور هم خوشحال

بچّه‌ها گرم گفت و گو بودند
باز هم در کلاس غوغا بود
هر یکی برگ کوچکی در دست
باز انگار ، زنگ انشا بود

تا معلّم ز گرد راه رسی
گفت با چهره‌ای پر از خنده
باز موضوع تازه‌ای داریم
“آرزوی شما ، در آینده”

شبنم روی برگ گل برخاست
گفت: می‌خواهم آفتاب شوم
ذرّه ذرّه به آسمان بروم
ابر باشم، دوباره آب شوم

دانه آرام بر زمین غلتید
رفت و انشای کوچکش را خواند
گفت: باغی بزرگ خواهم شد
تا ابد سبز سبز خواهم ماند

غنچه هم گفت گرچه دلتنگم
مثل لبخند باز خواهم شد
با نسیم بهار و بلبل باغ
گرم راز و نیاز خواهم شد

جوجه گنجشک گفت: می خواهم
فارغ از سنگ بچه ها باشم
روی هر شاخه جیک جیک کنم
در دل آسمان رها باشم

جوجه ی کوچک پرستو گفت:
کاش با باد رهسپار شوم
تا افق های دور کوچ کنم
باز پیغمبر بهار شوم

جوجه‌های کبوتران گفتند:
کاش می‌شد کنار هم باشیم
توی گلدسته‌های یک گنبد
روز و شب زائر حرم باشیم

زنگ تفریح را که زنجره زد
باز هم در کلاس غوغا شد
هر یک از بچّه‌ها به سویی رفت
و معلّم ، دوباره تنها شد

با خودش زیر لب چنین می‌گفت:
آرزو هایتان چه رنگین است
کاش روزی به کام خود برسید
بچّه ها آرزوی من این است

قیصر امین پور

شکل صحیح قالب چارپاره

آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس

 

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer