فعل/ماده ی ماضی ماده ی مضارع-اخباری التزامی

 

فعل
فعل/ ماده ی ماضی/ماده ی مضارع/ اخباری و التزامی/امری و شرطی/ زمان های گذشته

فعل/ماده ی ماضی ماده ی مضارع-اخباری التزامی

فعل/ماده ی ماضی ماده ی مضارع-اخباری التزامی .گفتیم که ماده ی فعل جزئی از آن است که در همه ی صیغه ها یکسان می ماند و تغییر نمی پذیرد.اکنون می گوییم در زبان فارصی هر فعل دو ماده ی مختلف دارد و با هریک از این دو ماده یک دسته از صیغه های فعل ساخته می شود.

برای مثال ((نوشتن)) را در نظر می گیریم. برخی صیغه هایی که از این فعل ساخته می شود از این قرار است:

نوشتم                                           می نویسم

می نوشتم                                     بنویسم

نوشته ام                                       بنویس

نوشته باشم

نوشته بودم

چنانکه می بینیم این صیغه ها به دو دسته تقسیم شده اند.در دسته ی اول جزئی که ثابت است و تغییر نمی کند((نوشت)) است و در دسته ی دوم ((نویس)) . اما در صیغه های دسته اول که جزئ ثابت آن ((نوشت)) است بر زمان گذشته دلالت میکند و صیغه های ستون دوم یعنی صیغه هایی که جزئ ثابت آنها ((نویس است))زمان های حال و آینده را میسازند.

پس ماده ی صیغه های دسته ی نخستین را ((ماده ی ماضی)) و ماده ی صیغه های دسته ی دوم را ((ماده ی مضارع)) می نامیم.

در زبان فارسی هر فعل دو ماده دارد: یکی ماده ی ماضی و دیگری ماده ی مضارع. همه صیغه هایی که بر زمان گذشته دلالت میکند از ماده ی ماضی ساخته می شود. و صیغه هایی که معنی حال و آینده از آن ها می آید از ماده ی مضارع مشتق است.

هر صیغه ی فعل  که بر شخص و زمان معینی دلالت می کند از ترکیب یکی از دو ماده ی فعل یا جزء تغییرپذیر یعنی ((شناسه)) ساخته می شود.در بعضی از صیغه ها جزء سومی به نام ((جزء پیشین)) به آغاز فعل افزوده می شود. اجزایی که در اول فعل های فارسی در می آید دو نوع است:یکی (می) است و دیگری (ب) . در صیغه ی (می رفتم) یک ماده ی فعل است:رفت. یک شناسه:م یک جزء پیشین:می.

در صیغه ی (بنویسی)نیز همین سه جزء است.

نویس=ماده

ی=شناسه

ب=جزء پیشین

جزء پیشین جزئی است که به اول ماده ی فعل افزوده می شود.

داستان های کوتاه از بهلول

وجوه فعل اخباری و التزامی

بعضی صیغه های فعل وقتی به کار می رود که می خواهیم خبری بدهیم.یعنی انجام گرفتن کاری یا وجود حالتی را در گذشته یا آینده بیان کنیم. مثلا می گوییم:

پدر به خانه آمد.

فردا تعطیل است.

در تابستان هوا گرم می شود.

سال دیگر به سفر خواهم رفت.

در این جمله ها فعل(آمد) (است) (می شود) ( خواهم رفت) همه بیان خبری  هستند.

در همه ی این صیغه ها به واقع شدن فعل یا وجود حالت و صفت یقین داریم. این گونه صیغه ها از (وجه اخباری) فعل است.اخبار یعنی خبر دادن.

اما در بعضی صیغه های دیگر از واقع شدن کاری یا وجود حالتی در کسی یا چیزی خبر نمی دهیم،بلکه کاری را که باید انجام گیرد یا ممکن است انجام گرفته باشد یا می خواهیم انجام بگیرد بیان می کنیم.در این حالت ها به وقوع فعل یا وجود حالت و صفت یقین نیست.

می خواهم بروم.

باید رفته باشم.

مبادا بروی.

خوب است برود.

وقوع این صیغه ها همیشه وابسته به وقوع یک فعل دیگر است. به این سبب آنها را ((التزامی)) می خوانیم. التزام یعنی وابسته بودن.

بعضی از صیغه های فعل برای خبر دادن از کار یا حالتی آورده می شود.این گونه صیغه ها از (وجه اخباری) شمرده می شوند. در صیغه هایی که از (وجه اخباری ) است گوینده گوینده به روی دادن فعل یا وجود حالتی که از آن خبر می دهد یقین دارد.

هر گاه واقع شدن فعل مسلم نباشد فعل از (وجه التزامی) آورده می شود.فعلی که به وجه التزامی است همیشه به دنبال فعل دیگر می آید.

غم عشقت بیابان پرورم کرد/باباطاهر

وجوه فعل/ امری شرطی

 

در بعضی صیغه های فعل فرمانی می دهیم. یعنی به کسی می گوییم که کاری انجام بدهد یا حالتی را بپذیرد:

به اتاق برو و کتاب مرا بیاور.

این قلم ها را بشمارید.

امشب به خانه ی من بیا.

این مداد را بتراش.

کتابتان را بخوانید.

این مطلب را به او بگو.

آماده باش.

تو پاک باش و مدار ای برادر از کسی باک.

این گونه فعل ها از (وجه امری) است.

گاهی واقع شدن فعل به شرط انجام گرفتن فعلی دیگر است.یعنی اگر یکی انجام نگیرد آن دیگری هم روی نخواهد داد. ((اگر درس بخوانی دانشمند می شوی.)) یعنی شرط دانشمند شدن درس خواندن است.ولی اگر این شرط انجام نشود فعل اول انجام نمی گیرد. این گونه صیغه ها از (وجه شرطی) است.

اگر بیراهه بروی گمراه می شوی.

اگر بد کنی کیفرش بد بری.

صیغه هایی که برای فرمان دادن یعنی وا داشتن کسی به کاری استعمال می شود از (وجه امری) فعل است.

هرگاه انجام یافتن فعلی مشروط به وقوع فعلی دیگر باشد صیغه هایی به کار می رود که از (وجه شرطی) فعل است.

فعل/ماده ی ماضی ماده ی مضارع-اخباری التزامی

فعل/زمان های گذشته

حسن دیروز به مدرسه رفت.

حسن به مدرسه رفته است.

حسن هر روز به مدرسه می رفت.

وقتی که تو آمدی حسن به مدرسه رفته بود.

حسن باید به مدرسه رفته باشد.

همه ی صیغه هایی که در این جمله ها آمده است از فعل (رفتن) است. همه ی آنها از انجام فعلی در گذشته خبر می دهند.با این حال معنی آن ها با هم فرق می کند.

با کلمه ی رفت بیان می کنیم که عمل رفتن یک بار در گذشته انجام گرفته و تمام شده است.این گونه صیغه ها را (ماضی مطلق) یا (ماضی ساده) می خوانیم.

در جمله ی حسن به مدرسه رفته است، گفتگو از فعلی است که در گذشته واقع شده اما اثر و یا نتیجه ی آن تا زمان حال باقی مانده است: حسن به مدرسه رفته است.(و هنوز آنجاست) من این کتاب را خوانده ام(و هنوز مطالب آن یادم است). این گونه صیغه ها (ماضی نقلی) خوانده می شوند.

در صیغه ی (می رفت) فعلی بیان می شود که در زمان گذشته انجام گرفته اما وقوع آن مدتی دوام داشته یا تکرار شده است. در این صیغه لحظه ی تمام شدن فعل معین نیست. این صیغه را (ماضی استمراری) می خوانیم.

در جمله ی وقتی که تو آمدی حسن به مدرسه رفته بود ، از فعلی خبر می دهیم که پیش از انجام گرفتن فعل گذشته ی دیگر انجام گرفته است. می خواهیم بگوییم رفتن حسن به مدرسه پیش از زمانی انجام شد که تو آمدی.

این صیغه (ماضی بعید) خوانده می شود.

در جمله ی حسن باید به مدرسه رفته باشد، از فعلی خبر می دهیم که انجام آن در گذشته لازم بوده است. اما یقین نیست که انجام گرفته باشد. این گونه صیغه ها (ماضی التزامی) خوانده می شود.

فعل هایی که بر زمان گذشته دلالت می کند پنج نوع است:

1-ماضی مطلق

2-ماضی استمراری

3-ماضی نقلی

4-ماضی بعید

5-ماضی التزامی.

 

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer