کلاف سردر گم
بافتنی را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم که نه اسمش خاطرم است نه قیافه اش
اما حرفش هیچوقت از یادم نمیرود، می گفت زندگی مثل یک کلاف کامواست
از دستت که در برود می شود کلاف سردر گم
گره می خورد
می پیچد به هم
گره گره می شود
بعد باید صبوری کنی
گره را به وقتش با حوصله وا کنی
زیاد که کلنجار بروی ، گره بزرگتر می شود
کورتر می شود
یک جایی دیگر کاری نمی شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید
یک گره ی ظریف کوچک زد
بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد
محو کرد
یک جوری که معلوم نشود
یادت باشد، گره های توی کلاف همان دلخوری های
کوچک و بزرگند، همان کینه های چند ساله
باید یک جایی تمامش کرد
سر و تهش را برید
زندگی به بندی بند است به نام “حرمت “
که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است
کلاف سردر گم
👤زنده یاد بانو سیمین بهبهانی
توقع را کنار بگذاریم!
توقع چیست؟ چیزی است که همه از تو دارند ولی تو نباید از کسی داشته باشی. اگر دنبال آرامش هستید از کسی توقعی نداشته باشید. حتی از پدر و مادرتان.
همهچیز را از همهکس انتظار داشته باشید. «تکرار میکنم»؛ همهچیز را از همهکس انتظار داشته باشید تا کمتر غافلگیر شوید.
هموطن عزیز! همشهری گرامی! همکار ارجمند! همکلاس بزرگوار!
من از شما هیچ توقعی ندارم. از پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست، شاگرد و … از هیچکس! اگر محبتی میکنید این بزرگواری شماست، اگر نه، گلهمند نیستم و حتما” برایش دلیل قانعکنندهای دارید.
لطفا” شما هم توقعی نداشته باشید. زندگیتان را بکنید، لذتش را ببرید اما سر هم منت نگذاریم و مدام گله و شکایت شخصی نکنیم. گله نکنیم، گله نکنیم…
هروقت به کسی گفتیم “من از تو توقع…” آن لحظه را مرور کنیم که چه دلیلی دارد از کسی توقع داشته باشیم؟
قانون، وجدان و پروردگار بین ما قضاوت خواهد کرد. دست برداریم از گلههای مداوم و کلافهکنندهای که آدم را حقیر میکند!
تمرین کنیم…