چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم، کجا روم، کجا من؟
کجا روم؟ که راهی به گلشنی ندارم
که دیده بر گشودم به کنج تنگنا من
نه بستهام به کس دل، نه بسته دل به من کس
چو تخته پاره بر موج، رها… رها… رها… من
ز من هرآن که او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک، از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی، به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزون؟ نبودنم چه کاهد؟
که گویدم به پاسخ که زندهام چرا من؟
ستارهها نهفتم، در آسمان ابری
دلم گرفتهای دوست ، هوای گریه با من
سیمین بهبهانی
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من
سیمین بهبهانی(زادهٔ ۲۸ تیر ۱۳۰۶ در تهران) نویسنده و غزلسرای معاصر ایرانی است. او به خاطر سرودن غزل فارسی در وزنهای بیسابقه به «نیمای غزل» معروف است.
سیمین خلیلی معروف به «سیمین بهبهانی» فرزند عباس و حاج میرزا حسین حاج میرزاخلیل مشهور به میرزا حسین خلیلی تهرانی که از رهبران مشروطه بود عموی پدر او و علامه ملاعلی رازی خلیلی تهرانی پدربزرگ اوست. است.پدرش عباس خلیلی به دو زبان فارسی و عربی شعر میگفت و حدود ۱۱۰۰ بیت از ابیات شاهنامه فردوسی را به عربی ترجمه کرده بود و در ضمن رمانهای متعددی را هم به رشته تحریر درآورد که همگی به چاپ رسیدند.
غزلسرای بی همتا معاصر، سیمین بهبهانی به سال 1306 از دو شخصیت فرهنگی، فخر عظما ارغون و عباس خلیلی چشم به روی زندگی گشود و هنوز به 2 سالگی نرسیده بود كه پس از مرگ پدربزرگش، بین پدر و مادرش جدایی افتاد و سه ساله بود كه مادرش همسر دیگری برگزید و از آن به بعد فخر عادل خلعتبری نامیده می شد، پدرش نیز بی همسر نماند و او نیز به زودی زن دیگری را به عقد خود در آورد.
ذوق ادبی سیمین شاید میراثی دو سویه از پدر و مادر باشد، پدرش عباس خلیلی نویسنده ده ها جلد رمان و كتاب تحقیقی و تاریخی و از نخستین كسانی بود كه نوشتن را به شیوه رمان آغاز كرد كه ((روزگار سیاه)) و ((اسرار شب)) از جمله رمان های او و ((تاریخ كوروش)) در دو جلد از تالیفات تحقیقی و ((پرتو اسلام)) در 2 جلد و ((تاریخ كامل ابن اثیر)) در 14 جلد از ترجمه های اوست. و دوره روزنامه های پر خواننده اقدام، كه نسخه های آن در كتابخانه های ایران موجود است و یاد سرمقاله های تند و پر تحرك آن نیز در ذهن بسیاری از هموطنان سالدیده هنوز زنده است. مادرش فخر عظما ارغنون نیز زنی بود نمونه شگفتی های روزگار خویش، در دوره ای كه هنوز خواندن و نوشتن برای زن گناه به شمار می رفت از بسیاری از دانش های خاص مردان بهره كافی گرفته بود. ادبیات فارسی، فقه و اصول، زبان عربی، هیئت و فلسفه و منطق و تاریخ و جغرافی را به خوبی می دانست و نزد استادان وقت كه آموزگاران دو برادرش نیز بودند، فرا آموخته بود. زبان فرانسه را از كودكی از یك بانوی سوییسی كه معلم سرخانه او بود یاد گرفته بود و چون در خانواده مرفهی به دنیا آمده بود از تمامی امكانتا آموزشی و پرورشی بهره مند بود. بدین سان پس از جدایی از همسر و مرگ پدر و مادر با اندوخته های خود قدم به اجتماع گذاشت و به تدریس زبان فارسی در دو مدرسه دخترانه موجود آن زمان پرداخت. او از موسیقی اطلاع كافی داشت، شعر می سرود، تار را خوب می نواخت و با عضویت در انجمن های زنانه برای احقاق حقوق اجتماعی زنان مبارزه می كرد.
با این ویژگی ها سیمین در محیطی پرورش یافت كه هرگز از شعر و شور و فعالیت خالی نبود. او از 12 سالگی زبان به شعر گشود و در 14 سالگی یكی از سروده های خود را در مدرسه خواند و با تشویق آموزگار خود روبرو شد. مادرش نخستین غزل او را برای روزنامه نوبهار كه به مدیریت ملك الشعرای بهار و همكاری دامادش یزدان بخش قهرمان منتشر شد فرستاد كه با مطلع:
((ای توده گرسنه ی نالان چه می كنی _ ای
ملت فقیر و پریشان چه می كنی)) به چاپ رسید.
او كه دوشیزه ای باهوش و مستعد بود دوران متوسطه را در 4 سال و هر سال 2 كلاس یكی به سر می برد و پیش از آنكه دیپلم دوره دبیرستان را بگیرد وارد مدرسه ی مامایی شد ولی چون اولیاء آموزشگاه از خبر فعالیتش در سازمان جوانان حزب توده خبر داشتند، همچنین می دانستند كه گاه چیزی می نویسد یا شعری می سراید، به او بدبین بودند. تازه سال دوم مدرسه را شروع كرده بود كه گزارش انتقادی و بی امضاء درباره اوضاع نا به هنجار مدرسه در یكی از روزنامه های آن زمان منتشر شد كه سخت رئیس آموزشگاه را خشمگین كرد و نوشتن آن را به سیمین نسبت دادند، حال آنكه هیچگاه نفهمید نویسنده آن نامه چه كسی بوده است! این ماجرا، به نبرد تن به تن سیمین با رئیس آموزشگاه و اخراج او از آنجا منجر شد و جنجال آن به روزنامه ها كشید و از همان تاریخ شخصیت جسور و مبارز او را به اطرافیانش نمود. اگرچه این واقعه باعث ترك تحصیل او دگرگون شدن سرنوشتش شد و او سخت آزرده بود ترجیح داد كه همسری نخستین خواستگار خود را بعد از آن ماجرا بپذیرد.بدین ترتیب در ظرف یكی دو ماه به همسری حسن بهبهانی در آمد. پیوندی ناهمگون كه او را از 17 سالگی دچار غم سنگینی كرد كه هفته ها و ماه ها با او ماند و حتی با تولد سه فرزندی هم كه یكی پس از دیگری به دنیا آمدند كاستی نگرفت كه هیچ بلكه شدیدتر هم شد. همسر او از خانواده محترمی بود، تحصیلات كافی داشت، اما نگرش آن دو به زندگی از دو زاویه متفاوت بود اما با این همه سیمین را از ادامه تحصیل باز نداشت و مانع سرودنش نشد. او در خانه شوهر دیپلم گرفت و در كنكور چند دانشگاه شركت كرد و به دانشگاه حقوق راه یافت و توانست تحصیلاتش را ادامه بدهد. اما زندگی مشترك انها پس از 20 سال خاتمه یافت و آنها با متانت تمام راهشان را از یكدیگر جدا كردند. سیمین پس از مدتی همسر دیگری برگزید به نام منوچهر كوشیار، كه او را بسیار دوست داشت و با توافق كامل 14 سال از عمر خود را در كنار آن مرد همراه گذراند. مردی كه در دانشگاه حقوق با او آشنا شده، در كنار او دوران دانشكده را به پایان رسانده بود، اما او را هم سرانجام از دست داد و مرد همراه در سال 1363 با حمله قلبی از پای در آمد. با مرگ او كه فاجعه بزرگی بود سیمین خود را با تنهایی باز گذاشت و از آن پس زندگی در كنار پسرش را ادامه داد. پسری كه بهترین دوست،مشاور، همیار و همراه اوست و در تمامی سالهای تنهایی، نزدیك ترین همراه او بوده است.
در ۱۳۴۸ به عضویت شورای شعر و موسیقی در آمد . سیمین بهبهانی، هوشنگ ابتهاج، نادر نادرپور، یدالله رویایی، بیژن جلالی و فریدون مشیری این شورا را اداره میکردند . در سال ۱۳۵۷ عضویت در کانون نویسندگان ایران را پذیرفت .
در ۱۳۷۸ سازمان جهانی حقوق بشر در برلین مدال کارل فون اوسی یتسکی را به سیمین بهبهانی اهدا کرد . در همین سال نیز جایزه لیلیان هیلمن / داشیل هامت را سازمان نظارت بر حقوق بشر (HRW) به وی اعطا کرد.
با اینكه سیمین بهبهانی تحصیلاتش را در رشته حقوق قضایی به پایان رسانید، اما در خاتمه تحصیلات به تدریس ادبیات روی آورد و سال هایی از عمر را به تدریس گذراند و تنها سرگرمی او سرودن شعر و مطالعه و گه گاه نیز سفر به داخل ایران و خارج است و در میان مردم ادب پرور و شعردوست از محبوبیت بسیاری برخوردار است. شیوه كار شعری سیمین بهبهانی بیشتر در حوزه غزل است. و او با غزل و دو بیتی های نیمایی آغاز به سرودن كرد و از همان روزهای نخست شعرش بازتابی از محیط و اوضاع اجتماعی بوده، اگرچه هرگز از عواطف درونی و شخصی فارغ نمانده است و آن چه را كه هم بازتاب اوضاع اجتماعی می نامیم در واقع بازتاب واكنش های عاطفی و خصوصی او در برابر محیط جامعه ای است كه در آن می زیسته است و اشعارش در بیشتر موارد ناخواسته رنگ اجتماعی و سیاسی دارد و متاثر و برانگیخته از جهان برون و كمتر از جهان درون است.
او از 20 سال پیش به ایجاد تغییراتی در اوزان غزل دست زد و كوشید از پاره های طبیعی كلام كه در حال محاوره بی وزن به نظر می رسند در غزل استفاده كند و با تكرار و ادامه ضرب پاره نخستین، وزن تازه ای را به وجود بیاورد كه هم اوزان گذشته را تداعی كند و هم مضامین و واژه های خاص اوزان گذشته لازمه ظرفیت آن نباشد. به این ترتیب ظرفی نو، آماده پذیرش محتوایی نو را ایجاد كرد كه در شكا بندی غزل گذشتگان را حفظ كرده است اما ظرفیت و محتوای تازه ای را به وجود آورده است. این ابداع سیمین بهبهانی در میان جوانان پیروان بسیاری به دست آورد و سبب ادامه قالب كهنه غزل در شعر معاصر شد.
آثار
سهتار شکسته (۱۳۳۰/۱۹۵۱)
جای پا (۱۳۳۵/۱۹۵۴)
چلچراغ (۱۳۳۶/۱۹۵۵)
مرمر (۱۳۴1/۱۹۶۱)
رستاخیز (۱۳۵۲/۱۹۷۱)
خطی ز سرعت و از آتش (۱۳۶۰/۱۹۸۰)
دشت ارژن (۱۳۶۲/۱۹۸۳)
گزینه اشعار (۱۳۶۷)
درباره هنر و ادبیات (۱۳۶۸)
آن مرد، مرد همراهم (۱۳۶۹)
کاغذینجامه (۱۳۷۱/۱۹۹۲)
کولی و نامه و عشق (۱۳۷۳)
عاشقتر از همیشه بخوان (۱۳۷۳)
شاعران امروز فرانسه (۱۳۷۳) [ترجمه فارسی از اثر پیر دوبوادفر، چاپ دوم :۱۳۸۲]
با قلب خود چه خریدم؟ (۱۳۷۵/۱۹۹۶)
یک دریچه آزادی (۱۳۷۴/۱۹۹۵)
مجموعه اشعار (۲۰۰۳)
یکی مثلا این که(۲۰۰۵)