شعر زیبای زمستون
تمام فصل هازیبایی های خاص و منحصر به فرد خودشان را دارند ،هر فصلی یک سری ویژگی هایی دارد که مختص همان فصل است ،مث برف که در زمستان می بارد،یا سرسبزی بهار و طراوت مثال زدنی اش. من خودم شخصا عاشق پاییزم ،بوی خوش پاییز مرا جادو می کند. و زمستان هم فصل زیباییست که طبیعت لباس سپید می پوشد ،درختان عروسی می کنند ،زمین به رنگ سفید نونوار می شود. خلاصه ی مطلب میخواهم بگویم زمستان هم سینه چاکان خودش را دارد ،برای بعضی ها زمستان پادشاه فصل هاست. در زیر شعر زیبای زمستون از مهدی اخوان ثالث
خط فارسی(ایرانیان) از ابتدا تا کنون
قدیمیترین کتابهای جهان
زمستون، تن عریون باغچه چون بیابون
درختا با پاهای برهنه زیر بارون
نمیدونی تو که عاشق نبودی
چه سخته مرگ گل برای گلدون
گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه
واسه هم قصه گفتن عاشقانه
چه تلخه چه تلخه
باید تنها بمونه قلب گلدون
مثل من که بی تو
نشستم زیر بارون زمستون
زمستون
برای تو قشنگه پشت شیشه
بهاره زمستونها برای تو همیشه
تو مثل من زمستونی نداری
که باشه لحظه چشم انتظاری
گلدون خالی ندیدی
نشسته زیر بارون
گلای کاغذی داری تو گلدون
تو عاشق نبودی
ببینی تلخه روزهای جدایی
چه سخته چه سخته
بشینم بی تو با چشمای گریون
شعری دیگر درباره ی زمستان این بار از فروغ فرخزاد
و این منم
زنی تنها
در آستانه فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلودهٔ زمین
و یأس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دستهای سیمانی
زمان گذشت
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
ساعت چهار بار نواخت
امروز روز اول دی ماه است
من راز فصلها را میدانم
و حرف لحظهها را میفهمم…
در کوچه باد میآید…
و سال دیگر، وقتی بهار
با آسمان پشت پنجره همخوابه میشود
و در تنش فوران میکنند
فوارههای سبز ساقههای سبک بار
شکوفه خواهدداد ای یار، ای یگانهترین یار
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد