جملات قصار از بزرگان
پول مبتنی بر دو اصل فراگیر است:
۱- قابلیت همهجانبهٔ تبدیل: پول کیمیاگری است که میتواند زمین را به وفاداری، عدالت را به سلامت، و خشونت را به درایت تبدیل کند.
۲- اعتماد همهجانبه: هر دو نفر آدمی میتوانند، بر سر هر پروژهٔ ممکنی، بهواسطهٔ پول با هم همکاری کنند.
این اصول میلیونها انسان غریبه با هم را قادر به همکاری مؤثر در بازرگانی و صنعت کرده است. اما این اصول ظاهراً مطبوع و بیخطر یک وجه ناراحت کننده هم دارد. وقتی هر چیزی قابل تبدیل باشد، و هنگامی که اعتماد متکی به سکههای بیهویت و صدفهای کائوری باشد، سنتهای محلی و روابط صمیمانه و ارزشهای انسانی از درون تهی میشود و قوانین خشک عرضه و تقاضا جای آنها را میگیرد.
یووال_هراری – انسان خردمند
ترجمه: نیک گرگین
شادمان بودن وضعیتی ناخودآگاه است؛ توجه بیش از اندازه به آن، دستیابی به آن را بسی دشوارتر خواهد کرد. چنان که “جان استوارت میل” گفته است: ” کافی است که از خود بپرسید که آیا شادید تا دیگر شاد نباشید.”
شادمانی آن چیزی نیست که احتمالا شما فکر میکنید. این پنداری طبیعی به نظر میرسد که شادمانی را معادلِ لذت بدانیم؛ در حالیکه لذت گذراست و شادمانی وابسته است به چیزهایی مانند کرامت، عزتنفس، تعهد و مسئولیتپذیری. ارسطو این را دریافته بود که اظهار کرد: “شادمانی تجربه نیست؛ بلکه فعالیت است.”
مارک_ورنون
زدواج و جنگ، تنها یک تفاوت با هم دارند. در ازدواج می توان در کنار دشمن خوابید …
بنجامین_فرانکلین
پرسید اینطور که پیداست شما آدم کم حرف و سربهتویی هستید و نظرم را خواست و من در جوابش گفتم: علتش این است که هیچ وقت چیز مهمی ندارم که بگویم در این صورت خاموش میمانم …
«یک انسان بیشتر به وسیله چیزهایی که نمیگوید انسان است تا به وسیله چیزهایی که میگوید.»
آلبر_کامو
کتاب: بیگانه
هر عاشقی پس از آنکه سرانجام به وصل رسید ، دلسردی و سرخوردگی فوقالعادهای را تجربه می کند؛ و مبهوت میماند که چگونه آنچه با چنان اشتیاقی در پیاش بوده ، حاصلی بیش از سایر خشنودی های جنسی ندارد و در نتیجه ، حس نمیکند منفعت چندانی نصیبش شده باشد.
اروین_یالوم
کتاب: درمان شوپنهاور
پیشنیازهای شاعرشدن داستان کوتاه-متهم-چخوف یک بغل شعر قشنگ
اندکی غرور به آدم کمک میکند که فاصلهاش را با دیگران حفظ کند …
آلبر_کامو
یونانی ها میگویند دوست داشتنِ مفرط و بی منطقِ هر چیزی ، گناهی است علیه خدایان؛ آنها معتقدند اگر کسی را زیاد دوست بدارند ، حسادت خدایان برانگیخته می شود و وقتی به اوج شکوفایی برسد آن را در هم می شکنند.
این برای ما درسی است ، عشقِ بیش از حدْ بی حرمتی به خدایان است. کمال در هر چیزی بهطرزِ غیر قابل تحملی ملال آور است. من خود با کمی نقص موافقم …
کالین_مک_کالو
کتاب: پرندهٔ خارزار
باید مثل زمین صبور باشی
صبر کن تا موسم شکفتن …
اگر حوصله داشته باشی ، دوباره همه چیز خوب می شود ، حتی اگر صد بار هم شکست بخوری نباید مایوس شوی . شکست و ناکامی هم برای خودش نوعی سعادت است.
رومن_رولان
کتاب: ژان کریستف
ترجمه: محمد مجلسی
سخنان وراس انگداهل، وزیر دایمی آکادمی نوبل درباره اهدای حایزه نوبل به کوتزی:
«انتخاب کوتزی کار بسیار آسانی بود. ما از ارزش آثارش برای دنیای ادبیات اطمینان داریم. در این بین تعداد آثار مهم نیست، بلکه کیفیت بالای آنها ارزش دارد و من فکر میکنم او نویسندهای است که همواره آثارش از سوی نویسندگان مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت و ما فکر میکنیم او باید به میراث ادبیاتمان تعلق گیرد.»
————–
در ادامه یک داستان کوتاه از نوشته های جان مکسل کوتزی را با ترجمه مهدی قراچه داغی با هم میخوانیم:
( کشتی به گل نشسته )
یکی از روزها ناخدای یک کشتی و سرمهندس آن دراینباره بحث میکردند که در کار اداره و هدایت کشتی کدام یک نقش مهمتری دارند. بحث بهشدت بالا گرفت و ناخدا پیشنهاد کرد که یک روز جایشان را با هم عوض کنند. قرار گذاشتند که سرمهندس سکان کشتی را بهدست گیرد و ناخدا به اتاق مهندس کشتی برود. هنوز چند ساعتی از جا به جایی نگذشته بود که ناخدا عرقریزان با سر و وضعی کثیف و روغنمالی بالا آمد و گفت: «مهندس سری به موتورخانه بزن. هرقدر تلاش میکنم، کشتی حرکت نمیکند.»
سرمهندس فریاد کشید: البته که حرکت نمی کند ، کشتی به گِل نشسته است …