اوزان دیوان مولوی

اوزان دیوان مولوی

اوزان دیوان مولوی جز وزن (فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن)که حافظ یک شعر بدان وزن گفته است (وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی) بقیه اوزان حافظ در دیوان مولوی هم آمده است. علاوه بر این 22 وزن ، (وزن رباعی حساب نشده) مولوی از اوزان دیگری هم سود جسته است (مجموعا 48 وزن دارد) که 8 وزن از آن جمله رایج است و به ترتیب تعداد غزل در دیوان او آمده است.

1مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن(رجز مثمن مطوی)

مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم         دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من              وا دل من وا دل من وا دل من وا دل من

2-فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن(رمل مثمن مخبون)

دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد           رخ فرسوده ی زردم غم صفرای تو دارد

هله نومید نباشی که تو را یار براند                گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟

3-فعلاتن فعلاتن فعلن(رمل مسدس مخبون محذوف)

گر نخسبی شبی ای جان چه شود      ور نکوبی در هجران چه شود

ای به انکار سوی ما نگران                من نیم با تو دو دل چون دگران

4-مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن(هزج مثمن مکفوف محذوف)

بیایید بیایید که گلزار دمیده است          بیایید بیایید که دلدار رسیده است

حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم             بسی علتیان را ز محن باز خریدیم

5- فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن(خفیف مثمن مخبون)

صنما خر گه توام که بسازی و بر کنی         قلمی ام به دست تو که تراشی و بشکنی

سایه بر بندگان فکن که تو مهتاب هر شبی           سخنی گو خمش مکن که به غایت شکر لبی

6- مفعول مفاعلن مفاعیلن(هزج مسدس اخرب مقبوض)

کی باشد که این قفس چمن گردد      وندر خور کار و کام من گردد

من با تو حدیث بی زبان گویم                وز جمله ی حاضران نهان گویم

7- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)

هر چه گویی از بهانه لا نسلم لا نسلم               کار دارم من به خانه ،لا نسلم لا نسلم

هین که گردن سست کردی ،کو کبابت کو شرابت

هین بس تاریک رویی ای گرفته آفتابت

8- مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن(بسیط مثمن مخبون)

در لطف اگر بروی شاه همه چمنی           در قهر اگر بروی که را ز بن بکنی

عشق تو خواند مرا (کز من چه می گذری؟               نیکو نگر که منم آن را که می نگری)

قالب های شعر و انواع آن

اوزان رایج و مشهور

علاوه بر اوزان سی گانه ی فوق ،وزن و رباعی (مفعول مفاعیل مفاعیل فعل) و وزن ترانه (مفاععیلن مفاعیلن فعولن) نیز از اوزان رایجند.

به اقرب احتمالات ،قریب 90 درصد بلکه بیشتر اشعار زبان فارسی به این سی و یک وزنند.

دز زیر فهرست این اوزان را به نحوی که مراجعه بدان آسان باشد به دست می دهیم و جهت مزید فایده نکاتی را در مورد اسم آن ها در حاشیه توضیح می دهیم.

 

فهرست اوزان کثیرالاستعمال

عروض و قافیه/تقطیع- ارکان – وزن

اوزان شعر فارسی

31- مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن(مجتث مثمن مخبون محذوف)

(از اوزان فوق شماره های 3،11،18،21،22 نسبت به بقیه استعمال کمتری دارند و اوزان شماره های 1 و 2 و 5 و 10 و 12 و 15 و 19و 31 از بقیه بیشتر استعمال می شوند.)

هرگاه کلمات شعری را با املای صحیح عروضی بنویسیم و سپس هجاهای کوتاه و بلند را (با توجه به قواعد و ضرورات ) به طرز درست مشخص کنیم با توجه به سه یا چهار هجای نخستین ارکان را درست تشخیص خواهیم داد. (زیرا جز وزن شماره ی 29 سایر اوزان با ارکان سه هجایی یا چهار هجایی آغاز می شوند) در این صورت (باتوجه به اختیار تقطیع) حتما به یکی اوزان فوق دست خواهیم یافت.

به عبارت دیگر اگر بنا را درست بگذاریم در مراحل مختلف دستیابی به وزن همواره یک جزء بیشتر نداریم.

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer