اشعار ابراهیم کیان فرد

ابراهیم کیان فرد
اشعار ابراهیم کیان فرد

اشعار و سروده های ابراهیم کیان فرد

چون معنای نهفته ی نامه ای
برای فهمیده شدن
در کلمات دست و پا می زنم…
چون رازی در آستانه ی بر ملا شدن
پشت بغض گلوی درد آلودِ محکوم به سکوتی
در حسرت افشا شدنم…
مرا کشف کن!
چون معنایی،
لابه لای کلمات گنگ و نامفهوم…
مرا کشف کن!
چون دردی عمیق،
در زلالی اشک هایی که زیر تازیانه های بغض
از گونه هایم چون شبنم
بر برگ گل های بی جان قالی اتاق محقرم می چکد……………..

ابراهیم کیان فرد

 

زل زده ام به آزادی
ولی،
از لابه لای میله های ضخیم زندگی
بوی شوم اسارت ،
مرا بی خیال رهایی می کند…
قانع شده ام به همان نور نیمه جان
که از روزنه ی اتاقم…
گرچه چشمانم را
در میان این همه سیاهی می آزارد
اما کورسویی از بوی امید
می پراکند در فضای احساس جریحه دار شده ام….
اینجا بن بست
پایان تمام جاده هاست………….

ابراهیم کیان فرد

روش تسجیع_انواع سجع

صنایع،بدیع لفظی بدیع معنوی

بدیع چیست

پر از غصه ام،
لبالب تا گلو…
تا کسی نفهمید
می برم غصه ها را فرو…
زده ام بر لب خویش
نقابی از لبخند تلخ…
گرچه می سوزم در درون
از این اوقات تلخ…
گر کسی ببیند مرا
غبطه می خورد به آرامشم
ولی از رنج خویش
چون درختی در حال فرسایشم…
نیست همدمی
که بردارد این بار سنگین زدوش
خسته ام و داغدار
از این رفیقان آدم فروش…
نه حالم خوش است،
و نه هم روبه راه،
گویی گم کرده ام راه خویش،
گویی سرگردانم در این کوره راه…………………….

ابراهیم کیان فرد

وقتی می خواهی به کسی یا چیزی تکیه کنی،
قبلش…
یکی دوتا تنه بهش بزن.
تکیه گاه های سست قابل اطمینان نیستند.
بدموقع فرو می ریزند
بدموقع پشتت را خالی می کنند،
و آن وقت تو
برای همیشه اعتمادت را
به هر کسی و هر چیزی از دست می دهی….

ابراهیم کیان فرد

 

بس که سالهای عمرمان
دست نخورده رو به تمام شدن است
انگار لب به زندگی نزده ایم…
چون کودکی بینوا
در سطل زباله های زمان
به دنبال ذره ای زندگی می گردیم….

ابراهیم کیان فرد

 

درست وسط خنده های از ته دل،ناگهان غم ها غافلگیرت می کنند.

ابراهیم کیان فرد

 

از جغرافیای خیالت حذف کن، کسی را که هیچ مرز مشترکی با تو ندارد….

ابراهیم کیانفرد

 

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer