نقاشان چینی با نقاشان رومی در حضور پادشاهی، از هنر و مهارت خود سخن میگفتند و هر گروه ادعا داشتند که در هنر نقاشی بر دیگری برتری دارند. شاه گفت: ما شما را امتحان میکنیم تا ببینیم کدامشان، برتر و هنرمندتر هستید.
 دو گروه نقاش، کار خود را آغاز کردند. چینیها صد نوع رنگ از پادشاه خواستند و هر روز مواد و مصالح و رنگِ زیادی برای نقاشی به کار میبردند.
بعد از چند روز صدای ساز و دُهُل و شادی چینیها بلند شد, آنها نقاشی خود را تمام کردند اما رومیان هنوز از شاه رنگ و مصالح نگرفته بودند و از روز اول فقط دیوار را صیقل میزدنند.
چینیها شاه را برای تماشای نقاشی خود دعوت کردند. شاه نقاشی چینیها را دید و در شگفت شد. نقشها از بس زیبا بود عقل را میربود. آنگاه رومیان شاه را به تماشای کار خود دعوت کردند. دیوار رومیان مثلِ آینه صاف بود. ناگهان رومیها پرده را کنار زدند عکس نقاشی چینیها در آینه رومیها افتاد و زیبایی آن چند برابر بود و چشم را خیره میکرد شاه درمانده بود که کدام نقاشی اصل است و کدام آینه است؟
 مثنوی معنوی 
 
												 
	 
	