معرفی کتاب گتسبی بزرگ
پیشنهاد کتاب-گتسبی بزرگ رمانها همواره به ما این امکان را میدهند که از زمان و مکانی که در آن قرار داریم فاصله بگیریم. این تجربهٔ شگفتانگیز را مدیون نویسندههای رمان و داستان هستیم. اما این همۀ چیزی نیست که داستانها به ما میدهند؛ اوج هیجان را زمانی حس میکنیم که به دل قصهای در آن سوی مرزها میرویم و در فرهنگ و جامعهای متفاوت با خودمان زندگی میکنیم.
شاید همینها دلایلی باشند که یک داستان را سالها زنده نگه میدارد و بارها به چاپ میرساند. کتاب گتسبی بزرگ نوشتهٔ اسکات فیتز جرالد از این دست کتابهاست: همانهایی که ما را به دنیای شگفتانگیز داستان میبرد. در معرفی کتاب امروز، میخواهیم شما را با این شاهکار ادبی فیتز جرالد آشنا کنیم.
- شناسنامه کتاب
عنوان: گتسبی بزرگ
نویسنده: اسکات فیتز جرالد
تعداد صفحات: ۲۸۸
مترجم: رضا رضایی
نام کتاب از شخصیت اصلی آن گرفته شده است. گتسبی مرد ثروتمندی است که مهمانیهای مجللی در خانه بزرگ و رؤیاییاش برگزار میکند. هیچکس نمیداند او ثروتش را از کجا به دست آورده است و هدفش از مهمانیهای مجلل و پرهزینهاش چیست. همین باعث شده است که کتاب در ابتدا مرموز و معمایی به نظر برسد و کمتر به رمان های عاشقانه مرسوم شباهت داشته باشد. این کنجکاوی مخاطب را به خواندن ادامه داستان ترغیب میکند.
فیتز جرالد با روایت گتسبی بزرگ زندگی جامعه آمریکایی بعد از جنگ جهانی اول و گوشهای از روابط انسانی، جاهطلبیها، خیانت ها و بیقیدیهای بابشده آن دوران یا به عبارتی رؤیای آمریکایی را به ما نشان میدهد. جا دادن این مفاهیم در قالب یک داستان با نمادهای بسیار، گتسبی بزرگ را به یک اثر محبوب، جذاب و البته عمیق تبدیل کرده است. میتوان گفت راز محبوبیت و تجدیدچاپهای مکرر این اثر نیز همین است.ران)
محتوای کتاب
فیتز جرالد کتاب را در ۸ فصل و از زبان یکی از شخصیتهای آن بهنام نیک کاراوی روایت میکند. او همسایهٔ جدید گتسبی و عموزاده دیزی از دیگر شخصیتهای کتاب است.
گتسبی نماد جاهطلبی و تلاش برای درستکردن ازدسترفتههاست. دیزی و همسرش، تام، نمادی از قشر مرفه هستند که ثروتزدگی و بیقیدوبندی در رفتارهای آنها مشهود است. علاوهبر شخصیتهای نمادین، نور سبز آنسوی ساحل که گتسبی به آن اشاره میکند از دیگر نمادهای کتاب به معنای آرزوها و میل به رسیدن به آنهاست: «گتسبی به چراغ سبز ایمان داشت، به آینده لذتبخشی که سالبهسال از جلو ما عقبتر میرود. اگر این بار از چنگ ما گریخت، چه باک، فردا تندتر خواهیم دوید و دستهایمان را درازتر خواهیم کرد و سرانجام… یک بامداد خوش… و اینچنین است ما کشتینشستگان، برخلاف جریان آب، پارو به سینهٔ دریا میکوبیم و با این بیدقتیمان است که یک سر بهسمت گذشته رانده میشویم.»پیشنهاد کتاب-گتسبی بزرگ
گتسبی از آن دست کتابهایی است که پس از مطالعه کامل آن و در کنار هم قرار دادن نمادها و شخصیتهایش میتوان به واقعیت آن و هدف اصلی نویسنده پیبرد. به همین دلیل، مطالعه نقدهای موجود درمورد این اثر، درک بهتری از آن به ما میدهد.
از دیگر ویژگیهای بارز کتاب، شروع جذاب آن است: «در سالهایی که جوانتر و بهناچار آسیبپذیرتر بودم، پدرم پندی به من داد که تا به امروز آن را در ذهن خود مزهمزه میکنم. او گفت: “هر وقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا همهٔ مردم مزایای تو رو نداشتهن
درباره نویسنده
اسکات فیتز جرالد، سپتامبر ۱۸۹۶ درسینتپال مینهسوتا در خانوادهای کاتولیک و ایرلندی به دنیا آمد. در دوران نوجوانی به استعدادش در نوشتن پی برد و در ۱۳سالگی نخستین اثرش را که رمانی کارآگاهی بود، در مجله مدرسهاش منتشر کرد. در سال ۱۹۱۳ به دانشگاه پرینستون رفت اما بعدها تحصیلاتش را نیمهکاره رها کرد.
او در دسامبر ۱۹۴۰ در ۴۴سالگی بهدلیل حمله قلبی درگذشت. از جمله آثار این نویسنده میتوان «این سوی بهشت»، «زیبا و ملعون»، «آخرین قارون» و «بازگشت به بابل» را برشمرد.پیشنهاد کتاب-گتسبی بزرگ
توصیه به خواندن این کتاب جذاب
اگر بهدنبال سرگرم شدن با یک رمان آمریکایی هستید؛ همچنین برای شما که از رمانهای بامحتوا و عمیق لذت میبرید. گتسبی بزرگ برای آن دسته از مخاطبانی که بهدنبال آشنایی با سبک فیتزجرالد هستند یک نمونه جذاب و یک انتخاب درست است.
بخشهایی از کتاب گتسبی بزرگ
تام و دیزی آدمهای بیقیدی بودند. چیزها و آدمها را میشکستند و بعد میدویدند و میرفتند توی پولشان، توی بیقیدی عظیمشان یا توی همان چیزی که آنها را به هم پیوند میداد، تا دیگران بیایند و ریختوپاش کثافتشان را جمع کنند.
***
گفتم: «اگه من جای شما بودم، توقعاتم رو از او بالا نمیبردم. گذشته رو نمیشه تکرار کرد.»
***
با ناباوری فریاد کشید که: «نمیشه تکرار کرد؟ البته که میشه!» مثل دیوانهها به اطراف خود نگریست؛ گویی گذشته در سایهٔ خانهاش، همین دم دست او پنهان بود. «همهٔ چیزها رو عینا همونطور که قبلا بودن، درست میکنم.» و به نشانه تصمیم خود، سرش را تکان داد.
مقدار زیادی درباره گذشته صحبت کرد و من به این نتیجه رسیدم که میخواهد چیز ازدسترفتهای را، مثلا یک جور تصور از خودش را که در کار عشق ورزی با دیزی گذاشته بود، دوباره به چنگ آورد. از آن تاریخ به بعد، زندگیاش مغشوش و بینظم شده بود؛ اما اگر ممکن میشد به نقطهٔ شروعی در گذشته برگردد و از آنجا راه را آهسته دوباره بپیماید، شاید میتوانست معمای مجهول گمشده را حل کند.
یقین دارم بعد از مطالعه ی این کتاب به هیچ عنوان از وقتی که صرف مطالعه ی این اثر خواندنی کرده اید پشیمان نخواهید شد و آن را به دوستانتان نیز توصیه خواهید کرد.
معرفی لئو تولستوی
چگونه یک نویسنده شویم؟
بهترین زمان برای مطالعه چه زمانی است
شما چه کتابی را پیشنهاد می کنید؟
اگر کتاب خاصی را خوانده اید و به دیگران هم آن را پیشنهاد می کنید اینجا در کامنتها بنویسید.