اسم مفرد_اسم جمع

اسم
اسم مفرد_اسم جمع

اسم مفرد_اسم جمع

گاهی اسم برای نام بردن یک شخص یا یک چیز است. در این حال مفرد است.

مرد آمد.

زن نشست .

چراغ روشن شد.

عقل مایه ی سعادت است.

درخت سایه دارد.

در این جمله ها کلمات: مرد ،زن ،چراغ،عقل،درخت،همه مفرد هستند.

اما گاهی به وسیله ی اسم چند کس یا چند چیز را نام می بریم:

مردان آمدند.

زنان نشتند.

چراغ ها روشن شد.

درخت ها سایه دارند.

در این جمله ها هر یک از کلمات مردان، زنان، چراغ ها،درختان، بر چند چیز همجنس دلالت می کند. مردان یعنی چند مرد چراغ ها یعنی چند چراغ. این کلمات جمع بسته شده اند  و صیغه ی جمع اسم خوانده می شود.

مفرد صورتی از کلمه است که بر یکی دلالت کند
جمع صورتی از کلمه است که بر بیش از یکی دلالت کند.

در زبان فارسی صیغه ی جمع اسم به این طریق ساخته می شود که یکی از دو جزء ((ان)) یا ((ها))  را به آخر مفرد آن می پیوندند:

مرد_مردان زن-زنان کتاب- کتابها شاخه-شاخه ها درخت- درخت ها

این اجزا را که برای ساختن صورت جمع به کار می روند علامت  جمع می خوانند.

علامت  ((ان)) بیشتر برای جمع بستن اسم هایی به کار برده می شود که جاندار باشند:

کودک-کودکان خرگوش-خرگوشان اسب_ اسبان.

اما بعضی از کلماتی را که بر جانداران دلالت نمی کنند نیز می توان با ان جمع بست.

مثل انگشتان چشمان.

همه ی اسم های دیگر را به ((ها)) جمع می بندند.

مثال:دست ها  بخش ها کاغذها  برگ ها زشتیها میزها.

شعر چیست؟ تعریف شعر

عروض چیست

فعل_زمان_شخص
علامت جمع جزئی است که به آخر اسمی افزوده می شود  تا از آن اسم صیغه ی جمع ساخته شود.
از علامت های جمع در فارسی یکی ان است و یکی ها. 
علامت ان بیشتر برای اسم هایی به کار برده می شود که بر وجود جاندار دلالت می کند.
اما همه ی اسم های دیگر به ها جمع می بندند.

اگر فاعل جاندار و جمع باشد فعل آن نیز باید جمع آورده شود.

و اگر فاعل به صیغه ی مفرد باشد فعل آن نیز مفرد می آید.

برای مثال:

شاگردان به مدرسه آمدند.

برادر من درس می خواند.

برزگران زمین را شخم می زنند.

پسران وزیر ناقص عقل    به گدایی روستا رفتند.

 

 

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer