آزادی از بارِِ (شخص بودن)

آزادی از بار (شخص بودن)یعنی رهایی

آزادی از بار شخص بودن

آزادی از بار شخص بودن. به راستی رهایی چیست؟معنای واقعی رهایی در نظر هرکس متفاوت است.مثلا برای یکی رهایی یعنی آزاد بودن و برای پرنده ای که صیاد به نیت شکار او را تعقیب می کند ،پنهان شدن در قفس یعنی رهایی ،یعنی جان سالم به در بردن.در پایین برشی از یک کتاب آورده ایم ،که آزادی و رهایی را به گونه ای دیگر توضیح می دهد.

شخصی که ظاهرا انتخاب می کند و تصمیم می گیرد.آزادی از انتخاب ها و تصمیماتی که نتایجی در بر دارد.چه آسودگی شگفت انگیزی است دیدن اینکه نه انتخابی هست ،نه شخصی و نه جدایی ای.هیچ یک از کارهایی که شما انجام داده اید هرگز به هیچ چیزی منجر نشده است زیرا شما هرگز هیچ کاری نکرده اید. هیچ کسی هرگز هیچ کاری انجام نداده است،اگرچه به نظر می رسد کارهایی انجام شده است.

آیا شگفت انگیز نیست که شما در زندگی تان هرگز هیچ انتخابی نداشته اید؟ هیچ چیزی برای پشیمانی وجود ندارد که در موردش احساس گناه کنید. هیچ چیز هرگز نمی تواند هیچ گونه تفاوتی داشته باشد ،هیچ چیز هرگز نمی تواند به شیوه ی دیگری باشد، آیا این یک آسودگی خاطر نیست؟ هیچ چیز مهم نیست،هیچ جایی برای رفتن نیست. هیچ چیزی وجود ندارد که باید انجام شود. هیچ معنا و اخلاقی وجود ندارد ،نه کمکی است نه امیدی، می توان اجازه داد همه ی این ها بروند،می توان از همه ی تنش ها رها شد. می توان شروع به لذت بردن از شگفتیِ بی امیدی و موهبت بی معنایی نمود.می توان شروع به لذت بردن از بیچارگی کامل خود نمود.

مترسک (متن زیبا)

در رهایی دیده می شود که هیچ چیز هیچ معنایی ندارد. آن،صرفا همان چیزی است که هست. داستان متوقف نمی شود. داستان ادامه می یابد اما اکنون دیده می شود که آن،فقط یک داستان است. همه ی تنش های زندگی ظاهری شما ،فقط چیزی است که اتفاق می افتد.تنش ها ،عشق ها ،تلاش ها برای کنترل و حفظ قدرت، پیروزی ها و شکست ها صرفا پدیده هایی هستند که در یگانگی شکل می گیرند و دوباره فروکش می کنند،بدون این که اصلا هیچ معنایی داشته باشند.

هیچ چیزی اهمیتی بیشتر از هیچ چیز دیگر ندارد، و نمی تواند بزرگتر یا کوچکتر باشد. جنگ تروا و یک گیلاس مشروب مساوی اند.

البته به جز برای ذهن….

هرگز شما نمی توانید رهایی را به دست بیاورید. من رهایی را به دست نیاورده ام.هیچ کس هرگز رهایی را به دست نخواهد آورد. نمی توانی به اندازه ی کافی خوب شوی یا به اندازه ی کافی سخت کار کنی یا به اندازه ی کافی صادق باشی. تا شایسته ی رهایی شوی. رهایی برای من اتفاق نیفتاده است و برای تو نیز اتفاق نخواهد افتاد. با این وجود رهایی هست.کمال پیشاپیش اینجاست.آنچه شمایید پیشاپیش الهی است.

جستجو و تحقیق شما را به هیچ جایی نمی رساند ، اما جستجو هیچ اشکالی ندارد. در این روند ظاهری ممکن است که شنیده شود جستجو بی معنی است، اما جستجو نمی تواند ترک شود تا این که خودش متوقف شود. آن گاه جستجو به سر می آید و دیده می شود که آن چه شما جستجو می کردید ،همیشه با شما بوده است. در واقع آن همیشه آن چه شمایید،بوده است. اما پیشنهاد ترک جستجو به منظور یافتن،بی فایده است. مهم نیست که شما مشروب بنوشید ،مراقبه کنید ،صفحاتی را مطالعه کنید،با مرشد بنشینید یا به دیدن یک مسابقه ورزشی بروید. هیچ یک از این ها احتمال رهایی را بیشتر یا کمتر نمی کند. جستجو یا عدم جستجو، مراقبه یا عدم مراقبه نکته را از دست می دهد. زیرا هیچ کس وجود ندارد که بتواند  انجام هیچ یک از این چیزها را انتخاب کند. اگر مراقبه اتفاق بیفتد ، اتفاق می افتد و به اتفاق افتادن ادامه می دهد تا وقتی که خودش اتفاق نیفتد. مصرف مشروب هم همینطور است ،ممکن است شما این باور را که می توانید چیزی را انتخاب کنید نیز رها کنید. جز این که شما نمی توانید آن را هم انجام دهید تا اینکه خودش اتفاق بیفتد.

از کتاب ((امیدوارم زودتر بمیری))

اثر:ریچارد سیلوستر

 

در یک کلام عاشق ادبیات. آنقدر نوشته ام که انگشتانم تاول زده است.

Leave a reply:

Your email address will not be published.


Site Footer